بسم الله الرحمن الرحیم
یه متنی رو توی یکی از وب هام گذاشته بودم ،منتهی چون اونجا بازدید کنندهاش کمه و خیلی اون وبم بیچاره مظلوم واقع شده بخاطر همین اینجا هم میذارم؛ حقیقتا من که خوندم کلی کیف کردم!یه کوچولو طولانیه ولی خوندنش خیلی شیرین!
بعدشم یوقتایی واقعن بنظرم حرفی نمیمونه که بخوای نظرات رو باز بذاری!همونطور که وقتی یسری از مطالب سایردوستان رومیخونم و واقعن جز تلنگر جز درس گرفتن و البته یوقتایی افسوس خوردن چیزی نداره،اونجاست که اصن بنظرم نظر نذاری سنگین تری!
و طبق معمول التماس دعای خیر تواین شبها،لایق باشم به شرط لیاقت و اجابت به یاد دوستان هستم!
معاویه وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند: آیا میدانی که ابن عباس تفسیر قرآن میکنه؟ معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عمه ی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند که تفسیر کند؟! گفتند: تفسیر میکند آیات رو به نفع علی بن ابیطالب! ما از این شاکی هستیم! معاویه گفت: خودم رسما وارد مجلس میشوم و جمعشان را برهم میزنم.
معاویه وارد مجلس تفسیر ابن عباس میشود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات میکرد که معاویه هیچ جای اعتراضی برخود ندید! بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات میکنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو میکنی؟!
- ابن عباس: معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت هم سوال میکنم جواب میدهی؟ "انَّما اَنتَ مُنذِرُ وَلِکُلِ قَومِ هاد" این آیه برای کیست معاویه؟
...