یکی از نگرانیهایی که اولیا خدا برای منتظران امام زمان(عج) داشتند این بود؛ کسانی که در عصر غیبت برای ظهور امام زمان (عج) و تعجیل فرج ایشان دعا میکنند، در عصر ظهور حضرت آماده یاری امام نباشند؛ این نگرانی را ما فراوان در کلام اولیا دین میبینیم.
به منظور آمادگی برای ظهور حضرت (عج) خوف و رجا با هم مفهوم پیدا میکند یعنی هم نگرانی و هم امیدواری برای ظهور مطرح است شاید عجیب باشد که بگویم در روایات متعدد آمده که امام زمان (عج) وقتی که ظهور میکنند، کسانی که منتظر ظهور بودند تصور میکنند امامشان طور دیگری عمل میکند، وقتی برنامههای ایشان را میبینند به ایشان میگویند از هر راهی آمدی، از همان راه برگرد، ما کاری با شما نداریم و احتیاجی هم به شما نداشتیم!
شاید به ذهن ما برسد این سخن برای غیر مسلمانها و کسانی که منتظر امام نبودند، است درحالی که همانهایی که تصور میکردند جزو منتظران هستند این مطالب را بیان میکنند!
درود بر تو ای ماه، ماهی که آرزوهای ما را به هدف نزدیک می ساختی و اعمال ما را در فروغ خویش روشن می داشتی!
سلام بر تو! ای هم دم عزیز که تا هم دم ما بودی، قدر تو را نیک نشناختیم و هنگامی که ترک ما گفتی، از فراق تو فاجعه ای عظیم یافتیم و خاطر ما پریشان و آزرده شده است.
سلام بر تو! ای مهمان گرامی که وقتی قدم به خانه ما نهادی، سخت شادمان شدیم و روزی که از خانه ما رفتی، شادی ما پایان یافت.
سلام بر تو! ای گران مایه که در کنار تو قلب های ما به نرمی و مهربانی گرایید و گناهان ما از برکت تو کاهش یافت.
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
انسانهای الهی اهل مقایسه نیستن در امور دنیایی...
قیاس کردن در امور دنیا نتیجه غفلت هست
چون کسی که اهل حضور هست دائم در پی حکمت وقایع هست و هیچ چیزی رو عبث نمی پنداره لذا قیاس براش معنا نداره
یک وقت هایی یه سوالاتی در ذهن آدم ایجاد میشه که اصلا مسئله ی خودت نیست و نمی دونی از کجا اومده ولی برات میشه دغدغه!!
دلا باید دهان راه بسته داری ...... دلا باید تنت را خسته داری
که سالک را دهان بسته باید ..... تن خسته دل بشکسته باید
یه روز توی برنامه حدیث سرو شنیدم که در مورد علامه طباطبایی میگفت:
علامه و قتی به خدمت آقای قاضی در نجف رسید آقای قاضی به ایشون فرمودند:
شما به لحاظ عقلی بسیار قوی هستید فقط باید این عقل با سوز دل توامان بشه تا شما به منزل مقصود برسید (نقل به مضمون)
نمیدونم دلشکستگی چه حقیقتی هست که درهای ملکوت عالم رو به روی انسان باز میکنه... و حتی فوق ملکوت... آخه الله در قلب های شکسته هست
چون راه یافتن به ملکوت عالم شوخی بردار نیست... طهارت میخواد.. صدق و اخلاص میخواد.. سعه وجودی میخواد..
و این دلشکستگی همه اینها رو مهیا میکنه... یعنی هم انسان رو تطهیر میکنه .. هم خلوص انسان رو زیاد میکنه... هم سعه وجودی میده به آدم...
این چه حقیقتی هست خدایا....