وبلاگی گروهی

۱۷۲ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

شهید علی خلیلی 1

کاش زودتر می شناختمت ...

ما ها چه غریب هستیم توی این دنیا ... خیلی این دنیا کوچک شده است که ما همسایه چند کوچه پائین تر از خود را باید بعد از شهادتش بشناسیم ...

خبر عروجش را که شنیدم کمی بعدتر پیامک های متعدد و تماس های متعدد تر پشت سر هم که آقا سریع یه پلاکارد و بنر پیگیری کنید که زده شود و درب منزل شهید در فلان کوچه نصب کنید ...

تعجبم بیشتر شد .. روز تعطیل ما هم که در مسیر و چه کنم نمیدانم ...

پیش خودم گفتم ما ها چه آدم هایی هستیم ها این بنده خدا تا بود و مریض بود و در بستر ، یکی یه خبر نداد و یه تماس یا یک پیامک ناقابل که فلانی بچه محل شما است و مادر بزرگش در آن محل ساکن است و به همین خاطر ترددش زیاد بوده است در محل شما  ..

ما هم که بی خبر از همه جا و زمان و مکان هستیم مثل همیشه .. بهتم برد .. این در ذهنم آمد که ما ها جان به جانمان کنند بیش از زنده پرستی مرده پرست هستیم گاهی ، به زنده ها آن چنان که باید بها نمی دهیم و وقتی که از پیش ما میروند تازه می شوند عزیز و میخواهیم برایش سنگ تمام بگذاریم ..

کاش بتونیم به زنده ها بیش از مرده ها خدمت کنیم ، وقتی در خون می غلتیدی و هیچ مرکز درمانی تو را پذیرش نمیکرد به خاطر این که چاقو خورده بودی و اصلا سئوال نمیکردند که برای چه چاقو خورده است و فقط به جرم چاقو خوردن نمی پذیرفتنت ... اگر زودتر پذیرش می شدی در بیمارستانها شاید امروز در پیش ما بودی ...

و میدانیم که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند

روحت شاد و راحت پر رهرو باد ...

کاش کمی غیرت و حیا با رفتنت در جامعه پخش شود

متن زیر نامه شهید علی خلیلی می باشد که 15 روز قبل از شهادتش خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است.

ادامه مطلب...
۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۵ ۹۵ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۰
عباس زاده

باید گذشت از ، دنیا به آسانی ..

باید گذشت از ، دنیا به آسانی

بـاید مــحیا شد از بهر قربانی

ادامه مطلب...
۰۳ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۳۵ ۳۸ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰
عباس زاده

بابا ...

روی شانه ات اگر نشد

روی شانه تابوت چوبی ات

تاب میدهی مرا

بابا

۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عباس زاده

شــــهیــــد هـــاشـــم کـــلــهـــر

همیشه خدا رو شکر میکنم که در چنین خانواده ای و چنین طایفه ای به دنیا اومدم که پنجاه و دو شهید تقدیم این انقلاب کرده است و البته جانبازان ، و آزاده ها که جای خود که الان در بین ما هستن و گوشه و کناری زندگی میکنن ، مثل شهید محمدحسن کلهر که یکی دو ماه پیش به خیل شهدا پیوست ، ولی هر وقت میخوام راجع به شهدای طایفه بنویسم یه حسی جلوم رو میگیره نمیدونم چرا ، شاید حس ، حس شرمندگی باشه که هنوز نتونستم کاری براشون بکنم ، شاید حس ، حسی باشه که اونجوری که میخوان نبودم و از احساس شرمندگی نمیتونم بنویسم ولی چند روز پیش یه خاطره از هاشم کلهر خوندم که برام عجیب بود این روحیه ایثارش ، تصمیم گرفتم بنویسم که دینش رو ادا کرده باشم .. و آن خاطره این است :




عباس صداقت از همرزمان شهید نقل می کنند :

چند ماه پیش از عملیات ، در اردوگاه حین آموزش پیم یک نارنجک گیر کرد و بچه ها برای جا زدن پیم آن را دست هاشم دادند . هاشم خیلی تلاش کرد تا با احتیاط پیم را سر جایش قرار دهد اما ناگهان نارنجک از دست او رها شد .. لحظات سختی بود و هاشم چند ثانیه بیشتر وقت نداشت تا پیم را جا بزند . دور تا دور هاشم هم پر از نیرو و چادر بود ، او از خود گذشتگی کرد و نارنجک را در بین دو دست و پای خود محکم قرار داده و روی نارنجک خوابید ، سپس با فریاد نیروها را به عقب راند . لحظه ای بعد با انفجار نارنجک دست راست هاشم از مچ قطع شد و از دست چپ او نیز بیش از دو انگشت باقی نماند . شکم و روده هایش نیز به شدت آسیب دید .. او را سریع به بیمارستان رساندند و چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفت ... بعد از یکی دو ماه مجددا به جبهه برگشت ، آنقدر روحیه اش خوب بود که به محض ورود و با دیدن من ، آن دو انگشت را که صورت حرف وی انگلیسی بود به علامت پیروزی بالا گرفت .. هم خنده ام گرفته بود و هم شرمنده آن همه ایثار و از خود گذشتگی او شده بودم .

سرانجام در روز ششم اسفند سال 62 هاشم با سمت معاونت گردان مقداد طی عملیات خیبر در منطقه جفیر بر اثر اصابت موشک هواپیمای دشمن با بدنی تکه تکه شده به شهادت رسید .

سردار شهید هاشم کلهر، معاون فرماندهی گردان مقداد لشکر 27 محمد رسول الله (ص)

سردار شهید هاشم کلهر(نفر سوم از چپ)، معاون فرماندهی گردان مقداد لشکر 27 محمد رسول الله (ص)


روز دانشجو را بر تمامی دانشجویان گرامی تبریک عرض مینمایم ...


۸۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده