هیچ بنده ای نیست که در مصیبت ما قطرهای اشک ریزد و یا چشمانش گریان شود ، مگر آن که خداوند به سبب آن گریه او را تا ابد در بهشت جای دهد.
بحار الانوار - ج 44 - ص279
نمیدونم از کربلا و جریان این روزا چی بنویسم ، اما یه داستان تو کل ماجرا بیشتر دل کسی مثل من رو میسوزونه ، همه شهدای کربلا از کوچیکترینش تا بزرگترینش که حبیب باشه یه روضه و مجلس و نوشتار میخواد که طولانی مدت خونده و نوشته بشه اما
برای من این کلمه بیشتر سنگینه که با امروز خودم مطابقت میدم ، تو داستان کربلا ظاهرا دوجا این جمله به کار برده شده ، یکی توی داستان شهادت حربن یزید ریاحی و دیگری زهیر ابن قین و اون جمله چیزی غیر از این نیست
ندیدی و نشنیــــدی که خیلی از مجــــید بـــدتـــراش یه شبـــه حــُــــر شدن و خیلــــی از منــــو تو بهتـــــراش یه شبــــه خــَـــــــر فاصله حـــُـــریت و خــَــــریت همــــش یـــــه نقطــــه اس ....
الان هم اونقدر حال اندوه محرمی بر من غلبه داره که نمی تونم درست بنویسم
اکتفا میکنم به چند جمله:
دوستان کسی که عزمی و ادعای خودسازی و کربلایی شدن داره حوادث فراوانی در پیش داره
چون هر کدوم از ما لایه های پنهانی در نفسمون داریم که باید اول شناخته بشه بعد اگر نقص هست برطرف بشه اگر حسن هست مدیریت بشه و به اعتدال برسه برای همین حوادثی برای سالک پیش میاد که خود شخص در فراز و نشیبهای فراوانی قرار میگیره
مثلا یه ایرادی از پنج نسل قبل به شما رسیده اما حالا چون شما مدعی خودسازی شدید باید شرایطی پیش بیاد که اون نقص خودش رو نشون بده و درست بشه...