وبلاگی گروهی

یک سوال عشقی

اومدم کلی در مورد عشق نوشتم بعد گفتم چه کاریه!!!...

گاهی همه چیز رو گفتن موجب رکود فکر شنونده یا خواننده میشه...


و ما روزنامه و قصه نمی نویسیم که بخوایم یه خبری به مخاطب بدیم یا داستانی براش نقل کنیم...

ما پویایی اندیشه خودمون و دیگران رو میخوایم... پس با سوال پیش میرم...

فرق احتیاج و نیاز با عشق چیه؟

واضح است که هر عاشقی محتاج معشوقش هست... از عمق جانش وصال معشوق رو طلب میکنه... این یعنی احتیاج به معشوق...

اما هر محتاجی، عاشق نیست... حیوانات هم وقتی گرسنه میشن احتیاج به خوردن پیدا میکنن اما نمیگیم این حیوان عاشق شده...

علاوه بر احتیاج چه چیزی به شخص باید اضافه بشه که بگیم شخص عاشق شده؟

ادامه مطلب...
۳۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۲ ۱۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صالح

کرامت و عنایت شهدا

بسم الله الرحمن الرحیم

می نویسم تا مکتوب باشد خاطرات و کرامات شهدا ... طولانی است ، اگر حوصله تان نمیکشد نخوانید

شب 19 رمضان توی مسجد گفتم ظاهرا دارند یه تعداد شهید برای شب قدر به مساجد میدهند

ادامه مطلب...
۲۸ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عباس زاده

بدون شرحِ پُردرد

حالا سری قبل پست تصویری گذاشتم بچه ها خوششون اومد،دو سه تا پیام هم برام فرستادن،دیگه جو گرفتتم حالاحالاها دارید از من پست تصویری ببینید :)

ولی خداییش یه فکری کنید کم خونی شدید گرفته جامعه!من یکی که یه ساله تحت درمانم شماها رو نمیدونم

۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

فرزندان نسل آینده چه خواهند شد؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

شکسپیرمیگه:اگه یه روزی فرزندی داشته باشم،بیشتر از هر اسباب بازی دیگه ای براش بادکنک میخرم!

بازی با بادکنک خیلی چیزها رو به بچه یاد میده؛

ادامه مطلب...
۲۶ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۲ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
راحله سادات

المومن کَیِّس

آقا مهدی میگفت:

با بنده خدایی روی مسائل اعتقادی بحث میکردم ، گیر داده بود به اینکه ریش ملاک دینداری نیست

میگفتم خب آره ملاک دینداری نیست 

همین که میرفتم بحث رو از ریش ببرم به سمت ریشه ، باز هم گیر میداد به موضوع ریش، که خب اگه معیار نیست چرا خودت ریش میذاری؟

چرا همه دوستات ریش دارن؟ چرا از ریشدارها تبعیت میکنی؟.... اصلا سوزنش توی ریش گیر کرده بود... یه غروری هم داشت که اگر میخواستم جلوی موضعی که در مسئله ریش گرفته بایستم، بحت منقطع میشد...

اون نیاز داشت از مبانی بشنوه ولی اصرار بی موردش رو سوالات ریش دار نمیذاشت به بحث بپردازیم

ناگهان فکری به ذهنم رسید:

گفتم: نه اتفاقا من بزرگواری رو می شناسم که اصلا ریش نمیذاره... صورتش عین صورت خانم هاست... اما تقوا و علم و معرفتش بسیار بالاست

خود من که حدود چهل سالم هست خیلی وقتها که توی مسائل معرفتی سوالات سنگین دارم اگر به ایشون دسترسی داشته باشم از ایشون می پرسم و همیشه راهنمایی هاش برام سود بخش بوده... اصلا اونقدر به علمش ایمان دارم که کلامش برام حجت هست

برای منی که این همه سال توی این امور مطالعه داشتم... اصلا به نظر من از اولیا الله هست

گفت : واقعا؟!!!!!!!! یعنی تو آدمی که اصلا ریش نمیذاره رو اینقدر قبول داری در حدی که حرفش برات حجت هست؟

ادامه مطلب...
۲۵ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

سیم خاردار شصت ششم ...زهد با نیّت پاک است ،نه با جامه پاک...

 



قبیله ای شتری را کشتند و به همه مردم غذا دادند، اتفاقا یک ظرف غذا هم برای رئیس قبیله ی دیگر بردند، او ناراحت شد و ظرف غذا را پرت کرد و از روی چشم و هم چشمی به قبیله ی خودش گفت که صد شتر بکشند و به مردم بدهید. حضرت علی (ع) فرمود: گوشت ها را در بیابان بریزید زیرا این گوشت خوردنی نیست ...

ادامه مطلب...
۲۴ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
افسر جنگ نرم