وبلاگی گروهی

۹۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فانوس جزیره» ثبت شده است

وقت ندارم!

خیلی بچه بودم که خواهرم یه کتاب از کتابخونه گرفته بود در مورد علائم ظهور...

ما هم علاقه مند!! نشستیم به خوندن کتاب...

ادامه مطلب...
۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۹ ۱۸ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰
رزمنده

جوان روغن نباتی!!

-نگاش کن...وای وای وای وای...آخه به اینم میگن جوون؟!

ادامه مطلب...
۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
رزمنده

اطلاعیه!!

بچه که بودم، خیلی این اتفاق می افتاد که مثلا داشتی تلویزیون می دیدی، بعد یه دفعه برنامه قطع می شد و می نوشت: "اطلاعیه"

ادامه مطلب...
۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۷ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
رزمنده

بخوان...بخوان...بخوان....

یادمه بچه که بودیم جمعه که میشد عشق می کردیم بریم جمعه بازار کتاب...چون انواع و اقسام کتابها را می دیدی و بعضا می خریدی...
ادامه مطلب...
۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۳ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
رزمنده

فتامل...

اگه روی یه کاغذ، یه خط بکشیم با یه طول محدود، چطوری می تونیم بدون اینکه ذره ای از اون خط را پاک کنیم، کوچیکش کنیم؟

ادامه مطلب...
۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
رزمنده

شادروان، رزمنده!!

می گفت طرف راننده بود...شب تو بیابون که داشت رانندگی می کرد، حوصله ش سر رفت...
با دستش، یکی زد پس کله خودش و گفت کی بود؟ (لبخند)

حالا داستان ماست...
تقریبا میشه گفت اهل پیاده رویم...تو این فاصله، تلفن همراه، همراه خوبیه و خیلی از سخنرانی هایی که پیدا می کنم را تو این پیاده روی ها گوش میدم...
اما دیروز یه اتفاق عجیبی! افتاد...
ادامه مطلب...
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
رزمنده