لطفا چند لحظه، خوب به تصویر نگاه کنید....
چند شب پیش، یکی از رفقا صدام زد و گفت فلانی یه دقیقه بیا و به ماه نگاه کن...من خیلی خوب نمی بینم...
گفتم چی رو؟
گفت ببین روی ماه چیزی نوشته؟!
گفتم جل الخالق...چی میگی؟!
گفت حالا تو نگاه کن...
آخرای شهریور بود که مدام پیامک میومد که به ایام القاطی! نزدیک میشیم....کولر روشن می کنی، خیلی سرد میشه، خاموش می کنی خیلی گرمه...
اما از آب و هوا که بگذریم، در چند روز اخیر یه گروه را می بینی مراسم عقد و عروسی و اینها دارند...یه سری را می بینی علم و کتل آماده می کنند برای هیئت...دو هفته پیش، حدود عید غدیر اینها بود که یه هیئت دیدم راه افتاده بودند تو خیابون...با تمام تشکیلاتشون...مونده بودم عید غدیره یا محرم؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی از ماها مثل من تا به یه جایی که هیچ ارزشی هم نداره و فانی و چند روزه است دست پیدا میکنیم و یا یه عنوانی رو بهمون اطلاق میکنند، خودمون رو گم میکنیم و دیروز و فردامون رو از یاد میبریم.
خدانکنه که یکی مثل من به یه پست و جایگاهی برسه دیگه هیچ کسی رو بنده نیست
اگه پست بالایی باشه و درجه بالایی داشته باشه که دیگه هیچ
برام داشت از حال و هوای
-نگاش کن...وای وای وای وای...آخه به اینم میگن جوون؟!