سلام قبل از هرچیز بهتون پیشنهاد میدم که شماره 1 این مطلب رو در ابتدا بخونید بعد بیاین سراغ این مطلب!


خب توضیح دادیم که خلقت در علم چیه و چگونه انجام میشه و چه ویژگی‌هایی داره!

سحابی گل سرخ


بریم به قبل از ابتدای خلقت! هیچ چیزی نبود... و تنها موجود حقیقی جهان یعنی خود خدا بود... وقتی خداوند خلقت رو شروع کرد به هیچ گفت خلق شو هیچ شروع به خلق شدن کرد(کن فیکون) حالا سوال اینجاست ایا خلق جدیدی که ایجاد شد وَرای خود خدا بوده؟ یا اینکه مانند خلق گل و پروانه ما همه چیز در علم خداوند صورت گرفت؟

جواب این سوال مشخصه، اگر بگیم چیزی ورای خود خدا درست شده باشه یعنی برای خدا ما جسمی در نظر گرفتیم و برای مخلوقات نیز جسمی دیگر... که البته این خودش شرک هست و کلی اِشکال دیگه که بر اون وارد هست...( از اونجایی که اصلا قصد ندارم بحث رو سنگین کنم و ببرمش توی پیچ و خم های فلسفه، و هدفم بیشتر این بوده که توی این مطلب کلید پرسش های موجود رو قرار بدم برای همین به همین مقدار بسنده میکنم و ادامه نمیدم )

اما روش خلق دوم رو در نظر میگیریم... یعنی خلق جهان در علم خداوند... خیلی از پرسش ها خودی خود حل میشه...

از اونجایی که توی مطلب قبلی خیلی از مقدمات رو شرح دادم برای همین الان زیاد کشش نمیدم که شما هم خسته بشید...

عالم هستی با قوانین خاصی در علم خدا ایجاد شد. سوال اینجاست،شرط بقای این عالم هستی چیه؟ همونطور که شما در عالم علم خودتون گل و پروانه ای خلق کردید، و بدون دقت نظر صد درصدی روی جزئیات، اون گل و پروانه از بین میرفتند، در عالم علم خدا هم همین قانون برقرار هست... چون ما به خودی خود که موجودیت حقیقی نداریم،بلکه مجاز در علم خدا هستیم... یعنی ما وجودمون در علم خدا هست...

بنابراین تک تک اتم های هستی و اجزاء ریزتر اونها برای بقا باید خالقشون روی اونها تمرکز داشته باشه تا اونها وجود داشته باشند و قوانین مرتبط با خودشون رو انجام بدن... پس مطمعنا هیچ بنده‌ای نیست که خدا بهش نظر نداشته باشه و فراموشش کرده باشه، چون در این صورت اصلا وجودنخواهد داشت...

موضوع دیگه موضوع قدرت و نیرو هست، در مثال گل و پروانه، این شما هستید که توانایی اینو دارید به پروانه قدرت پرواز و یا حرکت رو بدید، یعنی هر چیزی که در علم شما دارای نیروی خاصی هست از شما هست که اون نیرو وجود داره...

موضوع دیگه، نزدیک‌تر بودن خدا به ما از خود ماست

از اونجایی که گل و پروانه قسمتی از علم ما هستند،یعنی از خود ما هستند، پس ما به اونها از خودشون هم نزدیک تریم! همین نسبت نیز برای ما و خدا وجود داره...

در خانه اگر کَس هست ، یک حرف بس است

پر چونگی نکنم توی این موضوع فکر کنم بهتره... اگر خودتون بیشتر روی این موضوع فکر کنید مسائل بیشماری برای شما حل خواهد شد. انشاالله

این مطلب به عنوان بزرگترین کشف من در زمینه خداشناسی بود، خیلی خوشحال میشم که نظراتتون رو بدونم.

در پناه حق

یا علی