بسم الله النور
ادامه مطلب موقعیت بیمارستان صحرایی امام رضا (ع) دو
یه پسر جوانی که مسئول اونجا بود رو دیدم و راجع به محل اسکان کاروان‌ها و باقی چیزا باهم صحبت کردیم
خیلی خوش سیما و خاکی و بی آلایش بود، یه چفیه دور گردنش، یه کلاه بافتنی بوقی هم سرش
از اینها که آدم راحت باهاش ارتباط میگیره
بهش گفتم ساکن کجایی؟
بسم رب الشهدا
ادامه از مطلب موقعیت بیمارستان صحرایی امام رضا (ع) یک
کلی قدم زدم و به صوت مداحی که در محیط پخش میشد گوش میکردم و به خودم ...
به خادم‌ها با حسرت نگاه میکردم از دور ...
بسم الله
سال نو همه بزرگواران مبارک باشه، عید ما یادتون نره (لبخند)
منتظر بودم خیلی‌ها در پست قبلی برام جمله یا توصیه‌ای داشته باشند بعنوان عیدی که نشد
چند سال پیش، چند تا از رفقای ما، موقع شهادت امام رضا، می رفتند مشهد...
هوالطیف
سال گذشته مرز رو رد کردیم، تا مسافتی ماشین نبود که سوار بشیم و بریم سمت نجف، همینطور که پیاده راه افتاده بودیم توی جاده جلوتر دیدیم کامیون و کفی (تریلی) میان و جمعیت رو انتقال میدن ...
بسم رب الحسین
نیمه شب وارد بین الحرمین شدیم، جمعیتی وسط بین الحرمین حلقه زده بودند و داشتند سَب دشمنان علی(ع) و خاندان مطهرش را می‌گفتند با صدای بلند و ریتم خاصی
و عده ای هم فیلم برداری می‌کردند
نمیدانم این جماعت
