بسم الرب الشهداء و الصدیقین
شهید جواد میخواست بره سوریه و پدر با رفتن ایشان مخالفت کرده بود و گفته بود اینجا هم سوریه است. همین جا خدمت کن ...
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
شهید جواد میخواست بره سوریه و پدر با رفتن ایشان مخالفت کرده بود و گفته بود اینجا هم سوریه است. همین جا خدمت کن ...
هو الرحمن
دیدید کسی رو که مضطر میشه ؟
قیافش خیلی خوب حالتشو نشون میده
.
با هم قرار گذاشته بودند که یه شب تا صبح بیدار بمونند و پلک روی هم نذارند!!
چرا؟