وبلاگی گروهی

شهید جواد تیموری

بسم الرب الشهداء و الصدیقین

شهید جواد میخواست بره سوریه و پدر با رفتن ایشان مخالفت کرده بود و گفته بود اینجا هم سوریه است. همین جا خدمت کن ...

ادامه مطلب...
۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عباس زاده

انگورستان

لطفا برای تصویر زیر یک "تفکر نوشت" بنویسید

ادامه مطلب...
۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
رزمنده

دلم برای تو تنگ است...

یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم

 حالا که کربلای تو روزی ما نشد

ادامه مطلب...
۲۱ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
گل نرگس

مضطر نشدم ...

هو الرحمن

دیدید کسی رو که مضطر میشه ؟

قیافش خیلی خوب حالتشو نشون میده

.

ادامه مطلب...
۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
عباس زاده

نخوابی ها....

با هم قرار گذاشته بودند که یه شب تا صبح بیدار بمونند و پلک روی هم نذارند!!

چرا؟

ادامه مطلب...
۱۷ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۸ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰
رزمنده

رفاقت کن

| بسم رب الرحیم |

سلام.

کنکور امسالم گذشت.... یعنی داره میگذره!!

( اینجا کنکوری نداریم؟!! )


داشتم فکر میکردم ماها،

همیشه توی مشکلا، یا اصلا حتی خیلی باحال باشیم، توی شادی های خاص مون، یاد خداییم و حسابی از خجالتش در می آیم...

نماز میخونیما... اینکه میگم یاد خدا، با نماز و این ها فرق داره!

منظورم حس رفاقت با خداست.

نمونش همین کنکوری ها که قبل کنکور کلی دعا و نماز و نذر دارن.

و اگه بچه های خوبی باشن، بعد قبولی و خوشحالی شونم، نماز شکری چیزی میخونن.


اما میگم...

ادامه مطلب...
۱۶ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
چشم به راه