امروز، دوم محرم....
حسین رسید به کربلا...واویلا...واویلا....
خودت، روضه خوان باش....
حرفی ندارم.....
امروز، دوم محرم....
حسین رسید به کربلا...واویلا...واویلا....
خودت، روضه خوان باش....
حرفی ندارم.....
بازم سفر چند روز افتاد عقب و ان شاالله دوشنبه راهی هستیم ...
دقیقا روز دوم محرم ما هم وارد کربلا می شیم ..
شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...!
استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی !
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
آن کسان که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خویش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد
آل عمران - آیه 134
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است.
بنده: خدایا من خسته ام نمیتوانم.
خدا: بنده ی من 2رکعت نماز شفع بخوان و 1 رکعت نماز وتر.
بنده: خدایا برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده ی من قبل از خواب این 3 رکعت را بخوان.
بنده: خدایا 3 رکعت زیاد است.
خدا: بنده ی من فقط 1 رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگری ندارد؟.
خدا: قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله..
بنده: خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد.
خدا : همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن بگو یا الله.
بنده : خدایا هوا سرد است!نمیتوانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.
خدا : بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب میکنیم.
بنده اعتنائی نمی کند و می خوابد!!!!
خدا : ملائکه من! ببینید آنقدر ساده گرفتم اما او خوابیده است.
خدا : چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده.
ملائکه : خداوندا 2بار او را بیدار کردیم اما باز خوابید.
خدا : در گوشش بگویید خدا منتظر توست.
ملائکه : باز هم بیدار نمی شود.
خدا : اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است.ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا میشود.
ملائکه : خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟
خدا : او جز من کسی را ندارد....شاید توبه کرد.
بنده من هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری …