وبلاگی گروهی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طلب دعا» ثبت شده است

با چه حالی آمده ای ...

نمیدونم از کجا شروع کنم به نوشتن . .

شب اول مجلس بیت رهبری رو رفته بودم (چه راحت رفتیم داخل و قسمت شد جلوی جلو بنشینیم ، چند متری آقا) .. و شب چهارم رو هم تصمیم گرفته بودم که شرکت کنم تنها (البته به خاطر شرایطی که داشتم) .. قرار گذاشته بودیم که شب آخر رو هم بریم ..

شب چهارم رفتم سمت درب گفتند فلان درب ، رفتم اونجا گفتند فلان کوچه ، رفتم گفتند مخصوص خادمین است بروید فلان خیابان ، اومدم دیدم یاعلی چه صف عریض و طویلی داره داشتند اذان را میگفتند ، دیدم اگه بخوام برم توی صف نه به نماز میرسم و نه به رفتن داخل ، رفتم جلوتر از کناری رفتم و رفتم داخل کفش ها رو تحویل دادم و رفتم ، زمین به دلیل بارانی که آمده بود خیس بود ، خواستم میان بر بزنم ولی به درب بسته خودم ، زمین و موکت خیس بود ، نماز عشا هم تمام نشده بود و درب ها بسته ، آب زمین یواش یواش پاهارا خیس کرده بود و انگار نه انگار که نوک پنچه ایستاده ای ، پشت درب اصلی پر از جمعیت شده بود ، ماشاالله جمعیت خیلی زیاد بود ، شب اول خیلی راحت تر بود .. به هر حال درب کناری باز شد و رفتیم داخل ، نماز را خواندم ، ایستادم تا بلکه بتوانم بروم جلو ؛ جمعیت داخل پر بود و درب را بسته بودند ایستادن ها هم جواب نداد ، یکی از دوستان را جلوی درب دیدم با اشاره گفتم راه نداره ؟ با سر گفت نه ، جمعیتی هم جلو ایستاده بودند که حاکی از این بود .. سرما کم کم داشت وجودمان را میگرفت ، لباس مناسب هم که از قرار معلوم نپوشیده بودیم ، به رفتن داخل حسینیه اکتفا کردیم و فکر این که خیلی ها همین هم گیرشان نیامده است ، ولی درب را بسته بودند.

ادامه مطلب...
۱۶ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۷۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده

پست آخر سال ..

مهم ترین جمله امام خامنه ای (مدظله العالی) در سال 1392 از نظر مردم انتخاب شد :

«« اگر غلطی از رژیم صهیونیستی سر بزند ، جمهوری اسلامی تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد »» 92/1/1


خدمت همه دوستان مجازی و حقیقی

سلام علیکم

کم کم داره پرونده سال 92 با همه خوبی ها و بدی هاش بسته میشه و کلی پستی و بلندی با کلی خاطرات تلخ و شیرین توی ذهن هامون نقش بسته ، ایشاالله که بلندی ها و خاطرات شیرینش توی زندگی هاتون بیش از بقیه موارد بوده باشه ..

البته این سال عوض شدن چیز خاصی نیست و هر روز ما شماره اش عوض میشه ، هر ماه ما شماره اش عوض میشه و هر سال هم شماره اش عوض میشود ولی چون این سالی یک بار است تفاوت دارد ... چون بهار می آید و فصل تغییر و شکفتن است کمی برایمان فرق دارد وگرنه که روز همان روز است و زندگی ادامه همان زندگی ..

اما باید از طبیعت درس آموخت و کمی تغییر کرد و شکفت ..

سال 92 برای من سالی پر از درس ، پر از تغییرات و عنایات بوده شکر خدا که شکرش را نمیتوان به جای آورد .. البته معمولا دعب من این است که تلخی ها را فراموش میکنم و اصلا در خاطرم نمی ماند ...

و اما دنیای مجازی در سال 92 برایم خاطرات خوبی بر جای گذاشت که امیدوارم در سال جدید بهتر از پیش و بالنده تر باشم در این محیط .

و اما سال 93 را آرزو میکنم که سال ظهور مهدی فاطمه (عج) و منتقم خون و سیلی مادرش باشد و سالی پر از برکت و سلامتی و خوشی برای شما و ان شاالله مکرر زیارت قبور ائمه علیه السلام نصیبتان گردد.

در نوروز که به دیدار اقوام میروید هم حرمت ایام فاطمیه را نگه دارید و هم در دیدارتان قاتلین حضرتش را لعن نمائید.


ان شا الله بر فرض حیات فردا عازم راهیان نور هستیمدوکوهه

سال تحویل دوکوهه ، حسینیه شهید همت..

ان شاالله دعا گوی همه دوستان هستم ..

شما هم برای ما دعا کنید ..

.

.

.


از دوستان خواهشی دارم :

در این مدت برداشتشان را نسبت به این جانب ، نه تعریف کردن ، صرفا برداشتشان را از شخصیت و نوشته هایم برایم مکتوب کنند ، اگر انتقادی ، یا پیشنهادی راجع به خودم یا وبلاگ فانوس جزیره دارید منتظر و خوشحال میشوم .

عاقبت همه مان ان شاالله ختم بخیر شود .

۲۷ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۰۰ ۶۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عباس زاده

یاد تو ..

می بینی رفیق چه کاری کرده ای بامن که

خاطراتت ، خیلی تو را یادم می آورد ؟

دیروز موقع خوردن کشمش ..

یاد آخرین مشهدت که گفته بودی احساس آخرین زیارت را دارم و همه مسخره ات کردند ..

داش علی گفتن هایت که امروزه هر که بهم میگوید یاد و تصویرت را جلوی ذهنم می آورد..

یاد قم رفتنمان که جلوی شهرک سینمایی سوار شدی و هر زمان که از آنجا رد میشوم یادت میکنم ..

هر کس با ریش زنگی می بینم یادت میکنم .. و گاهی بادیدن خودم هم یاد تو می افتم ..

روزی که خبر رفتنت را شنیدم

وا رفتم

نمیتوانستم باور کنم ..

اما حقیقت را نمی توان با هیچ واژه ای تغییر داد ..

رفتن شهادت گونه ات در مکانی که فیلم جنگی بازی می کنند ..

به یاد یوسف چهاردولی فاتحه ای میخوانیم ..

بی معرفت حتی در خوابم هم نمی آیی ..؟

کی می آیم پیش شما رفقای آن طرف آبی ؟

رفقای این طرف سرشان به کار خودشان گرم است بیشتر ..

عکسم را می بینی یاد کفن پوشیدنم می اندازد مرا ..

ادامه مطلب...
۲۹ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰ ۵۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عباس زاده

سر به زیرم سر اعمال بهم ریخته ام ..

آقاجان شرمنده ایم

که برای نیامدنت کارهای بسیاری کرده ایم ..

و برای آمدنت بسیار اندک کار کرده ایم ..


حتی از خودمان هم نمیتوانیم بگذریم ..

حتی از کمی خواب ..


متاسفم برای خودم ..
۲۵ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰ ۴۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده

تولد محمدامین ...

سال 91 قرار بود راهپیمایی نرم به دلیل وضعیت پیش آمده ولی دل رو زدم به دریا و گفتم تکلیف چیز دیگه ایست و با بچه های نوجوان مسجد هم قرار داشتیم که باهم بریم .. راه افتادیم از منزل زنگ زدن که بیا خونه .. فکر میکردم میخوان منو بکشانند خانه و به شوخی گرفته بودم .. رسیدیم میدان جمهوری زنگ زدند گفتند کجایی گفتم راهپیمایی ... گفتند اصلا شوخی نمکنیم و چون خانم با خنده میگفت من همش فکر میکردم شوخی مکنند و میخوان منو برگردونند خانه ... ولی دیدم داره یکم جدی میگه و ماهم که کمی راهپیمایی رو رفتیم .. سریع با مترو برگشتم خانه و به سمت بیمارستان حرکت کردیم ...

مسر تا منزل و بیمارستان رو هم به دلیل خلوتی سریع طی کردم ...

رسیدیم بیمارستان و تقریبا دو ساعت بعد ..

ادامه مطلب...
۲۳ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰ ۶۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده

اعتماد به که ؟؟؟

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم

بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !

بعد از چند روز به دوستی

بعد از چند ماه به همکاری

بعد از چند سال به همسایه ای

اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم . . .


صبور باش ، به خدا اعتماد کن و مثل این درخت بر فشار ها چیره شو ای دل ...




امروز تهران برف میاد ، همون جوریه که دوست دارم .. امروز هوا کوه میطلبه با یه چایی کوهی آتیشی توی شامورتی که هنوز نریخته سرد میشه .. به شدت .. خصوصا که کوه بکر هم باشه و ترس از حیوانات وحشی هم توی وجودت باشه ...
اصولا از کوه هایی که جمعیت زیاد میرن و یه مسیر مشخص رو طی میکنن خوشم نمیاد ..
۱۵ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰ ۷۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عباس زاده