وبلاگی گروهی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفرنوشت» ثبت شده است

قرآن یا ...

بسم الله الرحمن الرحیم

اول صبح بود تقریبا، تلویزیون محل کار را زدم شبکه قرآن، داشت قرآن میخواند. یکی از همکاران گفت دستت درد نکنه خوب کاری کردی زدی قرآن بخونه ...

یاد سوریه افتادم ..

ادامه مطلب...
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۳ ۷ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰
عباس زاده

السلام علیک یا ...

بسم الله الرحمن الرحیم

توی اون خیل جمعیت وارد صحن امام حسین علیه السلام شدم ، سرمو کمی آوردم بالا و دستم رو گذاشتم روی سینه و شروع کردم به سلام دادن :

السلام علیک یا

ادامه مطلب...
۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

برخوردها باید درست باشد ...

بسم الله الرحمن الرحیم

نمیدونم چرا عادت ندارم از سفرهام سفرنامه بنویسم با این که خیلی به مسافرت میرم ، چه شخصی ، چه کاری و چه خانوادگی و عادت هم ندارم که هی بگم که کجا بودم و کجا میرم و کی رفتم و کی اومدم ، اینی هم که باب شده که توی اینستا و جاهای دیگه یهویی میندازن و سلفی و اینها رو نمیدونم چرا خوشم نمیاد اصلا از این کارا ...

اما دوست دارم کمی از سفر کربلا بنویسم که چقدر باعنایت و نگاه ما رو همه چیزمون رو جور کردند و بردند و آوردند از گرفتن ویزا تا برگشتمون به تهران اما از حوصله خوندن خارج هست

تیکه تیکه سفر روضه ای بود برای خودش اما

ادامه مطلب...
۱۷ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۸ ۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

رفیق خوب کیمیا است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از رفقا زنگ زده که داری میای همدان ،‌ یه برنامه‌ای هماهنگ کنید که ببینیمتون حتما ،‌ میگم نمیام خود همدان و باید برم یکی از شهرهای اطراف همدان ،‌ میگه اشکالی نداره من میام اونجا خیلی مشتاق دیدن شما هستم...

پیش خودم میگم عجب میخواد حدود 100 کیلومتر بیاد و 100 کیلومتر برگرده که منو ببینه ، من که ارزش دیدن ندارم ، خوب توی تلگرام یه عکس برات میفرستم منو ببین دیگه (لبخند) ...

ولی پشت خط میگم در خدمتتون هستم من دوشنبه حدودای ظهر تویسرکان هستم و خدمتتونم

رفاقت ارزشش بیش از اینها است ،‌ کلی اذیتش کردم توی سفر قبلی ولی خوب ایشون به ما لطف دارند و محبت

***

خیلی از دوستان شهرستانی به ما محبت دارند به دلیل سفرهای متعددی که به شهرهای مختلف داریم ،‌ یکی از دوستان بوشهری برای کاری زنگ زده با همون لهجه بوشهری اصلا مشخصه که خیلی خون گرمه ،‌ میگه داداش داغت نبینوم ... لبخندی روی لبهای ما میشینه از این لهجه شیرین و خونگرمی

چقدر دوست دارم با خانواده یه سفر برم بوشهر ولی هنوز نشده

سفرآخری که رفتم بوشهر ، رفته بودم بندر دیلم ،‌ فکرشو نمیکردم جای به این قشنگی باشه عجب ساحل بکری داشت ،‌ عجب جای باصفایی بود

ولی کو وقت که بریم

***

از اوایل ازدواجمون یکی از مقاصدمون سفر به زنجان بود که شکر خدا هفته قبل حاصل شد و رفتیم حالا گزارشش جداگانه باید ارائه بشه که زنجان رو ذاتا دوست دارم ‌، خیلی خوشم میاد از شهر و مردمان زنجان

***

خوب شکر خدا که ما یه حیاط خلوتی داریم برای بعضی مطلب هایی که میخوایم روی صفحه اصلی نیاد ولی بنویسیم

دست آقاسیداحمد درد نکنه

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۵ ۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده

بامِ ، بامِ ایران

سفر نوشت :

سه شنبه 93/5/14 ساعت 22 اینجا بامِ ، بامِ ایران است.

قبلا چند سال پیش تر آمده بودم اینجا را زیارت و تمسک جوئیده بودم اما از آن روز تا این روز تغییرات کمی کرده است اینجا و کمی بهتر شده و کمی رسیدگی کرده اند به این موقعیت .

می پرسید بامِ ، بامِ ایران کجاست؟ شما هم مثل همکار و راننده ما که اهل این شهر است نمیدانید بامِ ، بامِ ایران کجاست؟ خوب اینطوری می گویم برایتان:

ادامه مطلب...
۲۰ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده