از وقتی یادم میاد، فوتبالی نبوده...چند وقتیه که طرفدار تیم پرسپولیس شده...به چه دلیلی؟...الله اعلم...
طوری هم کُری می خونه که هر کی ندونه فکر می کنه این بشر، یه پرسپولیسی، زاده شده(لبخند)
از وقتی یادم میاد، فوتبالی نبوده...چند وقتیه که طرفدار تیم پرسپولیس شده...به چه دلیلی؟...الله اعلم...
طوری هم کُری می خونه که هر کی ندونه فکر می کنه این بشر، یه پرسپولیسی، زاده شده(لبخند)
پارت سوم مهر ۹۷
اتفاقی هم رو دیدیم، تا گفتم سلام بغضش ترکید گفتم بیا ی گوشه بشینیم ببینم چی شده، گفت خبر نداری این مدت ما چقدر گرفتار شدیم گفتم مگه چی شده خدا بد نده پدر یا مادرت بیمار هستن گفت نه چطوری بگم اصلا از کجا شروع کنم.
جلوی مغازه ی قصابی نشسته بود منتظر تا شاید دل مغازه دار، هر بار به رحم بیاد و غذای نون و آبداری نصیبش بشه...
خیلی متین و با وقار!!
تازه عقد کرده....
می گفت چند روز پیش یه بساطی داشتم که...
-خبر را شنیده ای؟
-نه چه خبری؟
-دو تا دختر خودشون رو از پل پرت کردند پایین...
-واقعا؟!!!! برای چی؟
-میگن به خاطر یه بازیه...اسمش هم "نهنگ آبی"...
-عجب..
هو الحبیب
این روزها که حرف از سِلفی بود، عکس سَلفی رو دیدیم که یکی از عزیزان کشور رو اسیر کرده و تقریبا همه افکار عمومی رو به خودش مشغول کرده ...