بسم الله الرحمن الرحیم
بــه نام خدایی که حسین را آفرید...
ابوریاض از مسئولین فعلی کشور عراق است.ایشان میگفت:«
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا!؟
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم
تو آبروی کسی را نمی بری آقا
چقدر خوبی و دل رحم و مهربان ، عاشق
و در دقایق عمرم شناوری آقا
همیشه از حرمت بوی مهر می آید
شبیه باغ پر از گل معطری آقا
تمام دفتر شعرم فدای چشمانت
که از تمام غزلهام بهتری آقا
ولی بدون تو این شعر ها چه دلتنگند
بدون نام تو اصلا چه دفتری آقا
در اوج بی کسی ام در خیال من هستی
تویی که یارترین یارو یاوری آقا....
+ باز دلتنگی و حسرت این دل شروع شد....:
هر روز کسی را با اشک و آرزو راهی کرب و بلایت می کنم، با دلی شکسته و چشمانی سرخ....
-آقا مگه نمی گیم الف ب پ ت ث...؟!!
-بله...
-خب این همه به هم ریختگی برای چی؟
- به هم ریختگی؟!!
-صفحه کلید را میگم دیگه...اصلا ترتیب درستی نداره!! آدم نمی دونه چی به چیه؟!! یکی شرقه و دیگری غرب...
تازه دو زاری م افتاد...
گفتم اینطوری هم نیست که بی قانونی باشه...بسته به اینکه با چه حروفی بیشتر
سر و کار داری، جای اونها طوریه که زود هم پیداشون کنی...مثلا حرف "پ"
خیلی کاربردی نیست واسه همین هر بار هر جا دلش خواست میره!! باید بگردی
دنبالش ببینی این بار دیگه کجا رفته!!
برخی از حروف را می بینی، کلیدش اصلا کنده شده اما باز حواست هست اون چه حرفی بود....با این حال باهاش کار می کنی و اون هم با این حال، کارش را انجام میده...
تفکر نوشت:
بعد از اینکه واقعه ی عاشورا رخ داد، خیلی ها به خودشون اومدند و اظهار پشیمانی کردند...حتی توابین شکل گرفت...نمی خوام بگم این ندامت ها در پیشگاه خدا، اجری نداره ...نه اصلاً..اما می خوام عرض کنم در مقایسه با کاری که 72 نفر کردند، شاید هیچ باشه...به قول اون بنده خدا که گفت "تقوا و بصیرتت سر جای خودش ،اما عمل به موقع هم باید داشته باشی وگرنه تقوا و بصیرت به تنهائی نمی تونه مانع تو بشه که شب عاشورا، حسین را تنها نذاری..."
حالا عاشورا تمام شد....برخی حادثه را درک کردند و برخی فهمیدند...
و دسته سوم کسانی بودند که در درک و فهم اون لنگ می زدند....
سوال اینجاست...دشمن با این سه دسته، چه برخوردی می کنه؟