سلام علیکم
ایام بر شما مبارک

طاعاتتون قبول

عرض کنم که خیلی تعریف این کتاب شنیده بودم ولی فرصت نشده بود بخونمش...یکی از بچه ها کتابش رو داشت و آورد...
در یه بعداز ظهر نشستم خوندمش....منظورم اینه که خیلی زمان نمی بره....

 

از حق نگذریم کتاب بدی نبود و ترجمه مترجمش هم عالی...اما بد نبود به معنی خیلی خوب هم نیست....البته این صرفا نظر یه مخاطب معمولیه...علتش رو عرض می کنم...

نویسنده یه پزشک متخصص آمریکائی هست که در یه مقطعی از زندگی متوجه بداخلاقی هاش میشه و درصدد درمان برمیاد...اما با جواب رد کارد درمان(لبخند) مواجه میشه و خلاصه خودش سعی می کنه مسئله رو حل کنه و موفق میشه....
بعد به کسانی که در این مسیر مشکل داشتند کمک می کنه و نهایتا این کتاب رو می نویسه...
 

به این خاطر ملیت نویسنده رو گفتم که دیدگاه نویسنده رو در نظر داشته باشید....
مثلا ایشون دین داری رو عامل بیشعوری می دونه چون با افرادی سر و کله می زنه که دین رو در جهت منافع خودشون تغییر میدن، یا مثلا دانش رو...در حالی که در اسلام، قرآن به صراحت در سوره حجرات به طور اخص، در مورد مسائل اخلاقی صحبت می کنه....


البته کتاب نکات خوبی هم داره ولی در برابر تبلیغی که براش شده بود، به نظرم در اون حد نبود...
اما نکته جالب ماجرا اینجاست...نویسنده در انتهای کتاب میگه برای اینکه از بی شعوری نجات پیدا کنید، رذایل اخلاقی رو به مرور از بین ببرید...هر بار روی یکی از اونها متمرکز بشید و رفعش کنید...

همینطور که داشتم می خوندم یاد این برادر افتادم...


خلاصه اینکه یه نگاه به اطراف بندازیم...به قول شاعر:

"آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم"

 

ماه رمضان را قدر بدانیم...بهترین فرصت برای غلبه بر نفسانیت هاست...چون شیاطین که دست بسته هستند....دیگه خود دانی....

 


پی نوشت1: الان که دارم می نویسم ساعت 1:09 بامداد هست...یازده دقیقه دیگه در چنین لحظه ای....
در همین لحظه صلوات می فرستم برای سلامتی و فرج صاحب الزمان روحی لک الفداء و شهادت همه مون....شما هم هر ساعت اینو خوندید، صلوات بفرستید

 

پی نوشت2:

امشب عجیب این مداحی تو ذهنم میاد...گوش کنید

 

پی نوشت3:

با افتخار ثواب این مطلب را هدیه می کنم به شهید علیرضا ایراندوست