تقریبا یک سال پیش فیلمشو دیدم...برای همین خیلی جزئیات یادم نیست...

چند باری اومدم راجع بهش بنویسم اما نشد...

تا اینکه بالاخره فرصتش پیش اومد...

فیلم در مورد یه پسربچه تنهائی هست که خیلی هم شیطونه...جامعه فرصت اینو نداره یا اهمیتی براش نداره، در هر صورت این بچه رو طرد می کنه...

تا اینکه یه روز توسط دو تا هیولا، به سرزمین هیولاها وارد میشه...سرزمین هیولاها دقیقا کنار سرزمین آدم هاست اما آدم ها نمی تونند ببینید!..

این دو تا هیولا، یکی میمون بود و دیگری گرگ...

بعد در سرزمین مذکور، رییس یه خرگوش پیر داناست....که دو تا از شاگردانش که همین آقا گرگه باشه و دیگری یک گراز، برای کسب عنوان قهرمان برتر، مبارزه می کنند...خرگوش شرط می کنه که باید اینها شاگرد داشته باشند...

جناب گراز در ظاهر، خیلی آروم و با وقاره! اما زیرزیرکی خلاف قوانین رفتار می کنه..دو تا هم پسر داره که یکی از اونها در واقع آدمیزاده..و لباس گرازها را پوشیده که کسی متوجه نشه...

اما آقا گرگه هیچ کس رو نداره..بایه ظاهر بی اعصاب که هیچ کس حاضر نیست رفیقش بشه...

 

در این سرزمین، قانون میگه که آدمیزاد نباید بیاد وگرنه همه بدبخت میشن...

خلاصه این پسربچه که میاد، یه جنجالی صورت می گیره و نهایتا قرار میشه گرگ داستان، فنون رزمی رو بهش یاد بده...هم پسر بچه و هم گرگ، هر دو بی اعصابند...اما در همین بی اعصابی، جفتشون هم پیشرفت می کنند...

در تربیت پسربچه، میمون و یه خوک هم دخیلند...

خلاصه این پسر بزرگ میشه و تصمیم می گیره برگرده بین آدم ها...اما چون گرگ طاقت دوریش رو نداشته، داوطلب میشه که در جسم پسر بچه حلول کنه...اینطوری خودش برای ابد در جسم پسربچه میمونه...و دیگه نمی تونه خارج بشه...اما حواسش جمع شاگردش هست...

و یه چیز دیگه اینکه دست جناب گراز هم رو میشه که آدمیزاد آورده بوده...و در مسابقه ای که با گرگ میده هم، آقا گرگه قهرمان میشه...

 

این کل ماجرا بود...تا اونجا که یادمه(لبخند)

 

فیلم رو از اینجا ببینید

 

و اما اصل ماجرا!(لبخند)

 

هر فردی از جامعه، مثل همون پسر بچه است که اگه تحت تربیت قرار نگیره، به هیچ دردی نمی خوره...حالا این تربیت می تونه توسط افراد اهل، انجام بشه و یا اینکه روزگار، شخص رو ادب کنه...

در کنار جامعه انسانی(انسانی به معنی درست) جامعه هیولاها هم هست...اما همین جامعه هم می تونه تو رو رشد بده...

گرگ، نماد نفس سرکش انسانه...که مرتب باهاش درگیری...تا زمانی که زنده هستی، باهات می مونه....همین درگیری تو رو رشد میده...

میمون نماد تقلیدیه که از کارهای مثبت انجام میدی...

و خوک نماد تلاش...

یعنی در واقع اینها در کنار هم، شخص رو ادب می کنند ولو اینکه کسی نباشه او را تربیت کنه...

و وقتی به رشد کافی رسید می تونه در جامعه انسانی ظاهر بشه و زندگی کنه وگرنه جای او هم در کنار همون هیولاهاست....

در سرزمین هیولاها، خرگوش باهوش ریاست می کنه یعنی اینکه این جامعه رو دست کم نگیر....

گراز رقیب گرگ(نفس درون) است...گراز وحشی...ظاهرا آرومه اما خوی وحشی گری داره...دم از قانون می زنه اما خودش خلاف می کنه...و گرگ درون تو مدام می خواد این گراز رو شکست بده...اما تا زمانی که رها شده(تنهاست) هر چقدر هم قوی باشه، از گراز ریاکار شکست می خوره....

 

در سوره اعراف می فرماید:

وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ ۚ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٠٠﴾

و اگر از شیطان وسوسه‌اى به تو رسد، به خدا پناه بَر، زیرا که او شنواى داناست. (۲۰۰)

 


پی نوشت1:

برای سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و شهادت همه مون صلوات

 

پی نوشت 2:

ان شاء الله از این به بعد، ثواب هر نوشته رو تقدیم می کنم به یه شهید....با خواندن مطلب در ثواب این کار، شریک باشید...

بی مناسبت نیست اگه نام این بزرگوار رو ببریم...

شهیده عزت الملوک کاووسی