خورشید وسط آسمون بود و سیل روزه داران، در حرکت...
-خیلی گرمه...یا حسین
در همون ساعات اولیه، شُر شُر عرق می ریختند و شعار می دادند...
آب بدن وقتی از دست بره، بلافاصله شخص دچار ضعف میشه...
اما این روزه داران، علیرغم ضعفی که داشتند، ضعیف نبودند و محکم و پر شور شعار می دادند و می رفتند...
از بچه های فسقلی بگیر که به حرمت ماه رمضون، آب هم نمی خوردند تا پیرمرد و پیرزن هائی که تلو تلو خوران میومدند....
رسیدیم به مصلی...
آفتاب اونقدر شدید بود که همینطوری هم داشتی میفتادی چه برسه به اینکه یه مسیری را هم پیاده اومده باشی...
یهو دیدم یه نفر رو به جمعیت، صاف صاف یه بطری بزرگ آب دستشه و خیلی بی حیا، داره آب می خوره!!!
همینطور داشتم تو ذهنم تحلیل می کردم که مگه داریم؟ مگه میشه؟!! که دیدم یه بنده خدائی رفت و بهش مخفیانه تذکر داد و رفت...
اما وقتی طرف حیا را قورت میده و یه آب هم روش، شروع کرد به خندیدن و بلند بلند به بغل دستی ش توضیح دادن که چون آب می خوردم، تذکر داد!!!
دیگه قاطی کردم براش...
قبلا هم دیده بودم برخی به راحتی تو خیابون، حرمت نگه نمی دارند و خوراکی دستشونه و یا بدتر، سیگار می کشند اما هیچ وقت نشده بود برم اعتراضی بکنم چون پیش خودم می گفتم طرف، ممکنه مسافر باشه و حواسش نیست...یا چه می دونم به هزار و یک دلیل...خلاصه یه توجیهی می آوردم براش...
اما وقتی در یه جمعی که می دونی طرف با زبان روزه اومده و داره جلوت له له می زنه، حرمت بشکنی و بعد هم بخندی، دیگه اوج بی حیائیه...
داشتم فکر می کردم تفاوت رژیم کودک کش اسرائیل با من روزه خوار این مدلی در چیه؟ هیچ....
هر دو راضی به ظلم...
و مگه روز قدس، چیزی جز اعتراض به ظلمه؟ امام فرمود هدف ما، قدسه...چرا؟ چون اسرائیل را نهایت ظلم می دونیم...و می خواهیم این ظلم را نابود کنیم به شرط اینکه خودمون در وسع خودمون ظالم نباشیم....
پی نوشت:
در دعای کمیل اومده: "اللهم...ظلمتُ نفسی..."
چی گفتید یعنی بهش؟