معرفی کتاب
کتاب «آفتاب در حجاب» شامل 18 فصل که نویسنده(سید مهدی شجاعی) کتاب، تلاش کرده تمام زوایای پنهان و آشکار زندگی و درونیات حضرت زینب(س) رو در این چند فصل به صورت رومان گونه بیان کند. که روایتی است از زندگی حضرت زینب(س)از کودکی تا عاشورا، اسارت و وفات. داستان هم از یک کابوس شروع میشه که حضرت زینب(س) پریشان و آشفته از خواب پرید و به سوی پیامبر دوید.
بخشی از کتاب
خانمی شده بودی تمام و کمال و سالاری بی مثل و نظیر.
آوازه فضل و کمال و زهد و عرفان و عفت و عبادت و تهجّد تو در تمام عالم اسلام پیچیده بود. آنقدر که نام زینب از شدت اشتهار، مکتوم مانده بود و اختصاص و انحصار لقبها بود که تو را معرفی میکرد. لزومی نداشت نام زینب را کسی بر زبان بیاورد.
اگر کسی می گفت: عالمه، اگر کسی می گفت عارفه، اگر کسی میگفت فاضله، اگر کسی می گفت کامله، همه ذهنها تو را نشان می کرد و چشم همه دلها به سوی تو برمی گشت.
تجلی گوناگون صفتهای تو چون صدف، گوهر ذاتت را در میان گرفته بود و پوشانده بود. کسی نمیگفت زینب. همه می گفتند: زاهده، عابده، عفیفه، قانته، قائمه، صائمه، متهجده، شریفه، موثقه، مکرّمه.
این لقبها برازنده هیچ کس جز تو نبود که هیچ کس واجد این صفات، در حد و اندازه تو نبود. نظیر نداشتی و دست هیچ معرفتی به کُنهِ ذات تو نمی رسید.
القابی مثل: محبوبةالمصطفی و نائبةُالزهرا، اتصال تو را به خاندان وحی تاکید می کرد، اما صفات دیگر، جز تو مجرا و مجلایی نمی یافتند.
امینةالله را جز تو کسی دیگر نمیتوانست حمل کند. بعد از شهادت زهرا تشریف«وَلیةُالله» جز تو برازنده قامت دیگری نبود.
ندیده بودند مردم در تاریخ و پیشینه و مخَّیله خود هم کسی مثل تو را نمی یافتند جز مادرت زهرا که پدید آورنده تو بود و مربی تو.
از این روی، تو را صدیقه صُغری می گفتند و عصمت صُغری که فاصله و منزلت میان معلم و شاگرد، مادر و دختر و باغبان و گل، معلوم باشد و محفوظ بماند.
اما در میان همه این القاب و کنیه ها و صفات، اشتهار تو به عقیله بنی هاشم و عقیله عرب ، بیشتر بود که تو عزیز خاندان خود بودی و عزت هیچ دختری به پای عزت تو نمی رسید.
پ.ن۱: و باز هم بی نظمی (لبخند)، بابت تاخیر چند ساعته عذر میخوام.