سال هفتاد و یک قمری من به منزل «آشیخ محمد حسین زاهـد(ره)» رفتم،
یکــ جــا روضه هستــ بروید و بنشینید و گریه کنیــد..../
مـــذاکرات آشـــتی فـــرد گـــناه کـــار با خـــدا..(مذاکرات 1+1)...
1.خــدایــا: من لذت گناه را ترک میکنم و در مقابل تو تحریم لذت مناجات را از من بردار..
2.خــدایا: من کسانی را که تو دوستشان نداری را ترک میکنم و در مقابل تو لذت با خود بودن را به من بده..
3.خــدایا: من پنــاهگاه شیطان را ترک میکنم و در مقـــابل تو پـناهگاه امن خودت را به من بده..
خـــــــــدایـــــا.......!؟
آقا جانــ ...
یا بن الحسن پس تو کی میای؟؟
آقا جان میشه به حرمت مادرتــ
میشه به حرمت پهــلو شکسته مــادر بیایی آقا؟؟
آقا جان دلم گرفته...
پس کی میایی یا بن الحسنــ؟؟
بسم ربــ الشهــدا«
اسم فکه که میــاد ناخودآگــاه یــاد شهــدای کربلــا میفتــم.....
یـــاد آن روزهــا که گفته میشــد:
اصغر من کی به زبان آمده،حرمله با تیر کمان آمده.../
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید.../
ای اهل حرم میر علمدار نیامد...علمدار نیامد.../
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است..نکن ای صبح طلوع.../
خلاصه مطلبــ....: