یا شیب الخضیب
امام حسین علیه السلام براش پیام فرستاد :
بسوی ما بیا، ما رو یاری بده
جواب امام رو اینگونه داد :
یا شیب الخضیب
امام حسین علیه السلام براش پیام فرستاد :
بسوی ما بیا، ما رو یاری بده
جواب امام رو اینگونه داد :
بسم الله الرحمن الرحیم
میگفت: قرار شد برای عملیاتی بچهها رو منتقل کنیم با کامیونهایی که فرستاده بودند، بچهها به زور سوار شدند و بیشتر از ظرفیت سوار شده بودند، من هم رفتم جلو پیش راننده نشستم
گفتم: چرا ماسک زدی مومن خدا ؟ هوا که خوبه ، آلودگی هوا اعلام نشده .. نکنه میخوای شناسایی نشی ؟ (لبخند)
گفت : شیمیایی هستم ، نمیتونم باید مراقب باشم.
گفتم : سنت نمیخوره به جبهه ، ماهم یه رفیقی داریم که بعد جنگ به دنیا اومده ولی تو خاطرات دفاع مقدس سیر میکنه و هی میگه که تو جبهه که بودیم اینجوری و اونجوری ، توی سنگر اینجوری بودیم و اینطور عمل میکردیم
گفت : واقعا جبهه بودم .
گفتم : آخه خیلی جوانی و باورم نمیشه
گفت : من 9 سالم بود که رفتم جبهه ، با رفیقم
گفتم : بیشتر از سن تو رو نمی بردن چطور رفتی جبهه
توی همین حال دست کرد توی کیفش و عکس جبهه اش رو در آورد