وبلاگی گروهی

۹۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فانوس جزیره» ثبت شده است

خیلی متاسف شدم

بسم الله الرحمن الرحیم


در جریان کارهای شهید علی خلیلی ، ما توی همایش جبهه مجازی که شرکت کرده بودیم یه نامه نوشتیم به آقای دکتر انصاری (قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران) ، تاریخ این همایش 18 اسفند بود (خود این همایش یه پست جداگانه میخواد). از ایشون کمکی خواستیم که برای برگزاری مراسم شهید یه کمکی برای چاپ تبلیغات و کارهای اجرایی بکنند. خیلی جالب بود برام که توی نامه قید فوریت رو درج کردم.

امروز یکشنبه مورخ 94/1/16 تلفنم زنگ خورد. گوشی رو برداشتم یه خانمی پشت خط بود که راجع به نامه صحبت کرد. (مکالمه ما در ذیل آمده است. قسمت های بٌلد شده صحبت های ایشون هست و قسمت های معمولی صحبت های من):

ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

در آرزوی شهادت ... 1

بسم الله الرحمن الرحیم


ما نیز در آرزوی شهادت هستیم ...

کلیپ در آرزوی شهادت ...

.

دل نوشت:

ادامه مطلب...
۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۷ مخالفین ۰
عباس زاده

خوابت نبره....

دیدی چقدر کیف میده تو بهار و تابستون بخوابی؟

اصلا انگار هر چی می خوابی، باز دلت می خواد یه پشتی بذاری زیر سرت و یه خواب سیر بری...اما مگه میشه؟

تازه اگه یه فرصتی پیدا کردی و خوابیدی، همین که چشمت گرم شد، یه مگس معلوم نیست از کجا سر و کله ش پیدا میشه و میره تو گوشِت!! دستت را میذاری رو گوشِت، میره تو دماغت!!..حالا بگذریم که این صداش هم تو مغزته ها!!

ادامه مطلب...
۱۷ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۶۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً

بسم الله الرحمن الرحیم


* دزدی به مزرعه‎ای رفت و جوالی را همراه خود برد. اوّل مقداری کدوحلوایی و هندوانه و خربزه در جوال ریخت، بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزی‎های مختلف مثل تره و ریحان، درِ جوال را بست و آماده‌ی فرار شد. ناگهان

ادامه مطلب...
۱۵ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

خوشبختی

آیا می دانید چرا خوشبخت بودن مشکل است؟!

ادامه مطلب...
۱۱ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گمنام

صله رحم...

می گفت یادمه بچه که بودیم خیلی رفت و آمدمون زیاد بود...بزرگتر که شدیم کمتر شد!!

گفتم چرا؟

گفت بهتر!! راستش را بخوای ما نرفتیم که بقیه هم نیان!!

حالا دیگه فقط با فامیل درجه یک رفت و آمد داریم...

گفتم عجب...اما شنیدی که اسلام توصیه کرده به صله ی رحم...و چقدر هم خیر و برکت که در این کار نیکو وجود داره...

گفت بله می دونم...خب ما هم صله ی رحم را انجام میدیم دیگه...

خنده ام گرفت..

ادامه مطلب...
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده