"حق من رو می خوری؟!!...
باشه..اما بدون، قیامت، باید جواب پس بدی...
حالا برو خوش باش.."
می پرسم "چی شده؟.."
میگه "نامرد!!فکر کرده می تونه قسر در بره...ما هم خدائی داریم..از حلقومش می کشم بیرون!!"
خنده م گرفت...
گفتم "بابا کوتاه بیا مومن...اون قدر که ما بدهکاریم، طلبکار نیستیم..."
میگه "چی میگی واسه خودت؟!!
من هر کی را نفرین کنم، بدبخت میشه!!
حالا ببین، این خط، این نشون!!..اگه ندیدی به روز سیاه بشینه!!"