یادم نیست این عکس مربوط به چه سالیه...شاید حدود 10 سال پیش یا کمتر یا بیشتر...اما همین حدوده...
منطقه عملیاتی فتح المبین...
یادم نیست این عکس مربوط به چه سالیه...شاید حدود 10 سال پیش یا کمتر یا بیشتر...اما همین حدوده...
منطقه عملیاتی فتح المبین...
بسم الله الرحمن الرحیم
می نویسم تا مکتوب باشد خاطرات و کرامات شهدا ... طولانی است ، اگر حوصله تان نمیکشد نخوانید
شب 19 رمضان توی مسجد گفتم ظاهرا دارند یه تعداد شهید برای شب قدر به مساجد میدهند
بسم الله الرحمن الرحیم
عکس دیده نشده از شهید ابراهیم هادی
خیلی وقت بود که از داش ابرام مطلب ننوشته بودم و عکس نذاشته بودم در فانوس جزیره ، خیلی دلم تنگ شده بود خودم ، آخرین بار همین ماه رمضان بود که افطار منزل شهید هادی بودیم اما خاطره جدیدی دستگیرمان نشد.
راستش با این که کتاب سلام بر ابراهیم رو دارم اصلا کتاب رو نخوندم ، شاید چند صفحه ، همه خاطراتی رو هم که از ایشون بلدم یا مستقیم از خانواده یا از همرزمهای شهید شنیدم.
دفعه قبل از این دیدار که منزل شهید بودیم خواهر شهید یه خاطرهای رو از شهید نقل کردند که کمی شیرین هست و به دلیل این ایام مطرح میشه که لبخند زده شود
بسم الله الرحمن الرحیم
به حاج یدالله، یک خانه در کرج برای سکونت اهدا کرده بودند. حاج یدالله- از آن جا که در همه امور زندگی، برای بچهها یار و یاور بود- همراه با یکی از دوستان، برای خواستگاری دختر خانمی، به خانه پدر آن دختر میروند. پس از صحبتهای اولیه، خانواده دختر میپرسند که آیا آن برادر، خانه دارد یا نه؟ آن برادر هم به خاطر صداقت میگوید: «نه، ندارم!»
شهید ابراهیم هادی با تعدادی از رزمندگان طایفه کلهر باهم همرزم و دوست و همراه بوده اند که عکس های زیادی از این شهید با رزمندگان طایفه کلهر به صورت پراکنده وجود دارد . ایستاده ها از راست علیرضا کلهر (نفر اول) - شهید سعید حشمی (نفر دوم) که متنی از وصیت نامه ایشان در چند پست قبل درج شده بود . نشسته سمت راست شهید کاظم رستگار