چند روز پیش رفته بودم دیدن یکی از رفقا که از کربلا برگشته بود....ایشون با مادرشون رفته بودند کربلا...
می گفت وقتی وارد بین الحرمین شدیم مادرم احساساتی شد و با یه سوزی گفت:
چند روز پیش رفته بودم دیدن یکی از رفقا که از کربلا برگشته بود....ایشون با مادرشون رفته بودند کربلا...
می گفت وقتی وارد بین الحرمین شدیم مادرم احساساتی شد و با یه سوزی گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
توی اون خیل جمعیت وارد صحن امام حسین علیه السلام شدم ، سرمو کمی آوردم بالا و دستم رو گذاشتم روی سینه و شروع کردم به سلام دادن :
السلام علیک یا
بسم الله الرحمن الرحیم
.
این روزا روزای سختیه برای کسانی که معلوم نیست میرن کربلا یا نمیرن کربلا (مثل من) یا دوست دارند که بروند و نمیتونند و شرایط جور نیست ..
حال این روزای خیلی ها خوبه چون میدونند که میخوان برن
دیشب
بسم الله الرحمن الرحیم
.
اکثرا سعی میکنم نمازم رو با تربت بخونم
و موقع نماز
به
نوشته های روی مهر فکر میکنم
که
رویش نوشته مال کربلا
امروز جایی دعوت شدی که