وبلاگی گروهی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایثار» ثبت شده است

جوانی و ایثار

بنام حضرت دوست

جوان که باشی و اراده و توان ایستادن نداشته باشی تا

ادامه مطلب...
۱۲ تیر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عباس زاده

کلاغ یا پروانه؟!..مسئله این است..

لطفا چند لحظه به تصویر زیر دقت کنید


 

ادامه مطلب...
۰۲ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۳ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
رزمنده

شعف در پی تماس

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر من نهایت خوشبختی در این است که راهت با راه شهدا گره بخورد و اگر از راهشان دور شدی آنها تو را به سوی خود بکشند و به راهت بیاورند و در راه بندگی بازت گردانند ...

منتظر بودم جلسه‌ای سه نفره شروع شود راجع به مسائل مسجد محل ،‌ ناگهان تلفن همراهم زنگ خورد

نام تماس گیرنده را که دیدم ناخود آگاه انگار شور و شعفی وصف ناپذیر وجودم را فرا گرفت

نام نقش بسته بر روی صفحه تلفن این بود

ادامه مطلب...
۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده

راننده سرویس نه راننده تانک

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم


اومدم توی سرویس ، امروز خیلی شلوغ بود ؛ یه جا جلوی جلو کنار دست راننده بود ، رفتم نشستم ...

ادامه مطلب...
۰۴ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

گزارش دیدار با همسر شهید محمد حسین مرادی

بسم الله الرحمن الرحیم

مواظب حرف هایمان باشیم که در قبال آنها باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم. نکند که با حرفمان دلی را شکسته ، رنجانده یا باعث اختلاف شویم ، حتی آنها که به شوخی می زنیم ، گاهی حرفهایی که به شوخی می زنیم به دل طرف مقابل می نشیند و باعث آزار او می شود و به این راحتی ها هم از دلش بیرون نمی رود.

خصوصا با کسی که اولین برخوردمان را داریم...

باید بیشتر مراقب بود ..


ادامه مطلب...
۰۶ دی ۹۳ ، ۰۸:۰۸ ۳۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عباس زاده

چرا ماسک زدی مومن خدا ؟

گفتم: چرا ماسک زدی مومن خدا ؟ هوا که خوبه ، آلودگی هوا اعلام نشده .. نکنه میخوای شناسایی نشی ؟ (لبخند)

گفت : شیمیایی هستم  ، نمیتونم باید مراقب باشم.

گفتم : سنت نمیخوره به جبهه ، ماهم یه رفیقی داریم که بعد جنگ به دنیا اومده ولی تو خاطرات دفاع مقدس سیر میکنه و هی میگه که تو جبهه که بودیم اینجوری و اونجوری ، توی سنگر اینجوری بودیم و اینطور عمل میکردیم

گفت : واقعا جبهه بودم .

گفتم : آخه خیلی جوانی و باورم نمیشه

گفت : من 9 سالم بود که رفتم جبهه ، با رفیقم

گفتم : بیشتر از سن تو رو نمی بردن چطور رفتی جبهه

توی همین حال دست کرد توی کیفش و عکس جبهه اش رو در آورد

ادامه مطلب...
۰۱ مهر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۵۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده