بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی اوقات خیلی خوبه که آدم یه وقتی گیر بیاره برای خودش ...

نه این که وقتی نداشته باشه برای خودش، نه

منظورم این هست که وقتی گیر بیاره که نتونه خودش رو به روزمرگی، محیط پیرامون خودش مثل محل کار و کارهای منزل و ... مشغول کنه

منظورم اینه که مجبور باشه یه زمانی رو تحمل کنه تا اون سپری بشه ...

مثلا میتونه این تایم توی مسیری باشه بین 2 شهر که توی اتوبوس باشی و نتونی جز کارهای تلفنی کار خاصی انجام بدی ...

و این اتفاق امروز یکشنبه برایم افتاد و خیلی به فال نیک گرفتم

ناخودآگاه یاد فیلمی بیافتی که دانلود کرده بودی که ببینی و نتونستی ببینی

و اون فیلم قسمت پانزدهم ملازمان حرم باشه

شهید ابوعیسی (از شهدای لبنان)

بعد تر شاید راجع به یکی از لبنانی ها نوشتم اینجا

چند قسمت از ملازمان حرم هست که به دلائل وقتی نتونستم ببینم

اما این یکی از اون قسمت هایی هست که خیلی تاثیر گذار است و تلنگری است

پیشنهاد میکنم که حتما ببینید

بنده خودم خیلی برداشت داشتم و درس از این قسم گرفتم

خدا خیر کثیر دهد به بزرگوارانی که دست به کار شدند تا ما بیشتر این شهدای گرانقدر و والامقام را بشناسیم، از همین جا به سرکار خانم حاتمی و گروهشان خسته نباشید و خدا قوت عرض میکنم.

یکی از حسرت‌هایی که بعد از دیدن فیلم خوردم سبک فعالیت و زندگی این شهید والامقام هست با زندگی های ماها و شاید حلقه مفقوده ای باشه و یکی از دلایلی که خیلی پیشرفت نمیکنیم از نظر شخصی و گروهی و معنوی همین باشه

دیگری اش صبر همسر شهید و آماده بودن همیشگی او برای شهادت همسرش، همینی که خیلی ها دوست ندارند اسمش را بشنوند که زندگیشان ... و او به خودش تسلیت میگفت و پیام آماده میکرد

و چیزهای دیگر

خیلی کم کار میکنیم

خیلی، خیلی، خیلی

خدایا توانی عنایت نما ...

لطفا دعا کنید که وسعت و برکت وقت داشته باشیم همه ما

جاده سمنان - 95/1/29