دقت کردی همیشه سرزمینی که در اون زندگی می کنی را میگن مثل مادرت می مونه....
خب چرا نمیگن مثل پدرت؟!!
چرا وطن هر کس، مثل ناموسش می مونه و چرا ناموس هر کس در درجه اول، مادرشه؟
مگه علم نمیگه هر موجودی، هم پدر داره و هم مادر...و تازه هستی اولیه اون، از پدرشه؟...پس چرا مادر اینقدر نقشش پررنگتره؟
قرآن میگه به مادرت بیشتر احترام بذار چون نه ماه، تو را حمل کرد و بعد دو سال به تو شیر داد...
خب تو این مدت، مادر از کجا، خرجی ش را به دست می آورده؟...معلومه دیگه..پدر کار می کرده و حاصل دسترنج اون، استفاده میشده...
اما حالا چرا اصلا از پدر، حرفی زده نمیشه و مادر مهمتره؟
مگه اگه پدر کار نمی کرد، مادر می تونست از پس خرجی ش بر بیاد؟ پس پیداست پدر مهمتره...
اما چرا قرآن یه چیز دیگه میگه....
شاید هدف قرآن از یادآوری دوران بارداری و شیردهی مادر به فرزندش، معنای دیگه ای داشته باشه...فراتر از این معنای ظاهری....
یه بار دیگه مرور کنیم...مادر، در دوران بارداری ش، کودکش را همه جا میبره....هر حرفی بزنه، بچه ش صدای او را میشنوه..
هر غذایی بخوره، او هم تغذیه میشه...
بعد بچه به دنیا میاد..مادر، شیره جانش را به بچه ش میده...پس باز بچه همراه با مادرشه....هر جایی که بره...
هر حرفی بزنه، او گوش میده...بعد کم کم یاد میگیره حرف بزنه....به همون زبان و به همون لهجه ای که مادرش داره...
نتیجه اینکه پایه شخصیتی هر کس، توسط مادرش شکل میگیره..
پس مشخص شد شخصیت هر کس، مهمتر از فیزیک اوست..
خیلی ها از نظر فیزیکی عالی هستند اما شخصیت درست و درمونی ندارند...
برعکس، شخصیت والای خیلی ها، نواقص جسمانی اونها را می پوشونه....
در کربلا وقتی امام در مقابل شمر ملعون قرار گرفت، فرمود من مادرم فاطمه است اما مادر تو، فلان زن بدکاره بود...
یا در زیارت عاشورا، می خونیم "و لعن الله ابن مرجانه..."
از بس مرجانه زن بدی بود و ننگ بود برای پسری چون عبیدالله...با وجودی که خود عبیدالله، آدم خوبی نبود....
پس مشخص شد که چرا قرآن میگه به مادرت بیشتر احترام بذار...چون شخصیت تو، در دست مادرته....
برگردیم به ابتدای مطلب...
سرزمینی که تو در اون زندگی می کنی، شخصیت اجتماعی تو را شکل میده...پس سرزمین تو هم، مادر توست....