می گفت یه پادشاهی رسید به بزرگی و گفت:

" همانطور که می دونی در زمان خلفای عباسی، رسم بود خلفا، شاهان و امیران، هر کدوم یه لقبی داشتند که به "الله" ختم میشد مثل موفق بالله، متوکل علی الله، معتصم بالله. به نظر تو چه لقبی شایسته ی منه؟"

اون بزرگ جواب داد:"بهترین لقب برای شما نعوذ بالله است"


حالا داستان خادمین حرمین شریفینه!!!  

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...


 امروز سالروز شهادت شهدای هویزه است...

یادمه در کتاب شهید علم الهدی می خوندم که وقتی در 14 سالگی، ساواک دستگیر و زندانی ش می کنه، تو سلولی می برنش که پر از بچه های خلافکار بوده..
سید از همه بیشتر مورد شکنجه ساواک قرار می گرفته اما با این وجود هم سلولی هاش می دیدند دست از عبادت خدا بر نمی داشته که هیچ، تازه نمازی که می خونده خیلی با اون نمازی که این بچه ها از پدر و مادرشون سراغ داشتند فرق می کرده..
کم کم این رفتار سید موجب میشه اونها هم تبدیل میشن به آدم های انقلابی و همین ها بعدها تو هویزه، جلوی دشمن ایستادند...

دیشب یه بنده خدایی را شنیدم که رفته انگلیس برای همیشه اونجا بمونه...
دورادور خبر داشتم که آدم خیلی فعالیه و مدام به کار و فعالیت بود اما وقتی تو یه کاری اذیتش می کردند و سنگ جلوی پاش می انداختند می رفت سر یه کار دیگه...به جای اینکه سنگ را نابود کنه، کنار می رفت که مبادا سنگ بهش بخوره...
این یعنی فقط متکی به قدرت خودت هستی...قدرت خدا را باور نداری...و خب مسلمه که سریع میدون را خالی می کنی...