بسم الله الرحمن الرحیم
پیامها و تفکر نوشت هایی از دیدن عکس ها و فیلم تشیع جنازه شهید محمدحسین مرادی که در منزل شهید دیدیم برداشت شد که درسهای بزرگی برای خود من داشت ...
متن های زیاد و منتشر نشده زیادی دارم که هنوز اقدامی براشون نکردم ولی نمیدونم چرا نمیتونم غیر از شهدا بنوسم ...
در عکسی جمعیت زیادی بود و تابوت روی دست ...
اما پیام ظریفی داشت این عکس ..
چراغ راهنمایی و رانندگی چیزی را به چشمها متبلور میکرد آن هم ترکیب و شکل عکسها بود، چراغ عبور عابر پیاده قرمز بود و خود چراغ راهنما سبز، چراغ سبز به شهید راه را نشان میداد به بهشت و منتظر عبور شهید بود و چراغ قرمز به افرادی که در تشیع شرکت کرده بودند پیام میداد که شما کجا؟
شما باید بایستید و هنوز وقت شما نرسیده است و باید خیلی کار کنید با خودتان ...
میان عاشق و معشوق سِری است که تو اشتر چران چه میدانی ... ؟
در فیلمی که در منزل شهید
شهید تبسم خاصی به چهره داشت ، زیر تابوت برخی ها گریه می کردند و بعضی در حسرت ، برخی ها گوشه و کنار ضجه می زدند و آه فراق میکشیدند ، اما شهید با همان تبسم با آنها خیلی ملایم خداحافظی میکرد و دل همه را بیشتر میسوزاند ...
چه تبسمی ..
دشمنان نمیدانند که با توهینهایشان اسلام را زنده تر و شعاع اسلام را گسترده تر میکنند. و البته مسلمانان را باهم متحد تر از قبل میکنند.
درخصوص کتاب شهید هم باید عرض کنم که سئوالات مصاحبه آماده شده است و منتظر هماهنگیهای اولیه و خانواده و همکاران و غیره هستیم و البته ایام امتحانات هم هست که انشاالله بعد از هماهنگی ها استارت عملی کار زده خواهد شد.