دیشب چشم همه را دور دیده بودم!! و مرتب می رفتم بالا منبر و دوباره پائین می اومدم و دوباره می رفتم بالا و دوباره میومدم پائین که ناگهان همه چی کن فیکون شد!!
اینترنت نفتی ما در یک عملیات کاملا غافلگیرانه به خواب آخر پائیزیش!! فرو رفت و تا صبح هم بیدار نشد!!
نتیجه اینکه ما هم تا صبح تو خواب، مدل به مدل، پست گذاشتیم!! و صبح دیدم همه شون دود شده اند رفتند هوا!!!
القصه بابت تاخیرم عذرخواهی می کنم...

می گفت طرف ادعای پیغمبری می کرد...بهش گفتند پیغمبرها معجزه دارند تو هم معجزه ای کن...
گفت باشه...من الان به اون درخته میگم که الساعه بیاد اینجا پیش من ...و به درخت دستور داد که بیا اینجا....

اما درخت همون جا ایستاده بود...
خودش شروع کرد به سمت درخت رفتن!!
بهش گفتند مگه نگفتی درخت بیاد سمت تو، پس چرا خودت داری میری سمت اون؟!!
گفت پیغمبرها همیشه متواضعند..اگه درخت سرکشی می کنه دلیل نمیشه که من تواضعم را نشون ندم!! بنابراین خودم میرم پیشش!!

حالا داستان ماست...
صبح داشتم فکر می کردم این همه منبر رفته ام خودم چند مرده حلاجم؟
شاید اینترنت نفتی، این بار درست عمل کرده و به اذن الله خواسته بگه بابا...یه کم زبون به دهن بگیر...اینقدر مدعی پیغمبری نباش و خودت را متواضع بدون!!
به قول برادر صالح، باشد که درک کنم نه اینکه صرفا فهم کنم