استاد پناهیان :

خانم شما برای شما آش درست کرده، گذاشته سر سفره.

رسیدی خانه، اعصاب خورد، خسته، آدم گرسنه هم دو برابر می‌شود ظرفیت عصبانی شدنش ...

قاشق را می‌زنی که آش را میل بفرمایید ،

یک‌دفعه‌ای می‌بینید آش یک ذره نمک ندارد.

آقا می‌خواهی چه کار کنی؟ چند تا گزینه است آقا ببینیم کدامش را علامت می‌زنیم؟

  گزینه اول : داد و بیداد آدم بکند، بابا این چه غذایی است خجالت نمی‌کشی؟ شروع بکند فحش‌هایی که از بچگی‌اش تا حالا یاد گرفته، همه را لیست بکند، شفاهی به خانم تقدیم کند.

خب این خیلی زشت است حاج‌آقا. شما فکر کردید اینجا کجاست؟ چرا یک همچین گزینه‌ای را مطرح کردید؟ معذرت می‌خواهم.

گزینه دوم : بیاید کار بنده را یک‌دفعه‌ای اتخاذ بکند، خانم خجالت نمی‌کشی؟ این چگونه غذا طبخ کردن است؟ انسان باید دقت داشته باشد. یک منبر اخلاقی مفصل برود، که خانمِ غرق خجالت و نمی‌دانم پشیمانی بشود و له بکند خانمِ را بانصیحت‌‌های خودش. با سرزنش‌‌های خودش.

 گزینه سوم  : لال‌مانی بگیرد. اصطلاح علمی‌اش این است که کُپ بکند! هیچی نگوید. هی این جوری چشم غره برود، بگوید حاج آقا گفته نه سرزنش بکن نه فحش بده، کپ بکند. این خوب است؟ 

خانمِ می‌آید می‌گوید بابا همان فحش‌ها را بده ، ما را خلاص‌مان کن. تو را به خدا چهره خودت را باز کن. «عبوساً قمطریرا» شدی......... بابا ببخشید. آه. بیا این نمک، بیا این نمک. حواس‌مان نبود، مشغول تلفن یا تلویزیون بودیم.

هیچ کدام از اینها رفتار‌‌های یک مؤمن نیست. رفتار مؤمن ، می‌دانی چه جوری است؟

این‌هایی که می‌خواهند آقای ابوترابی بشوند در خانه‌هایشان، نه زندان بغداد. برگردند چه بگویند؟ بگویند که خانم می‌شود شما یک لیوان آب مرحمت بفرمایید؟ خانم که اخلاق شوهر را می‌داند که به این سادگی شوهرِ دستور نمی‌دهد، چه شده به من می‌گویی بروم آب بیاورم؟ هیچی. آب‌ها یک کمی مزه‌شان اخیراً خراب شده خانم، از دست شما آدم آب بگیرد، خوشمزه‌تر است، مزه آب جبران می‌شود.

خانمِ با ذوق می‌رود برای شوهر با اخلاق خودش آب بیاورد، آقا نمک را بر می‌دارد از سفره می‌ریزد در ظرف غذای خانم که وقتی خانم آمد برگشت آشش را بخورد، متوجه نشود‌ آش بی‌نمک بوده که از شوهر خودش خجالت بکشد. بعد تا می‌خواهد نمک را روی‌ آش خودش هم بریزد که بتواند بخورد، یک‌دفعه‌ای خانم برگشته، می‌گوید من الآن زیاد نمک بریزم، خانمم می‌گوید ای وای خاک بر سرم، بی‌نمک شد تو اینقدر نمک ریختی؟ خجالت زده می‌شود. نمک را می‌گذارد سر سفره که خانم خجالت نکشد.

آن وقت خانم می‌آید اینجا شروع می‌کند‌ آش خوردن، می‌گوید بَه! ببین مامانت هم این جوری غذا برایت درست نمی‌کرد. چه‌ آش خوشمزه‌ای برایت درست کردم. آقاهِ هم دارد‌ آش بی‌نمک را می‌خورد، برای اینکه خانمِ خجالت زده نشود. نمک نریخته توی آن. اینجا این آقا می تواند یک مناجات با خدا بکند ، آقای مظلومی که دارد یک چیزی شبیه زهرمار می‌خورد اما به روی خودش نمی‌آورد!

بگوید : خدا من آبروی یک بنده تو را برای کم نمک بودن آشش سر یک سفره نریختم، که بخواهد از من خجالت زده بشود. تو هم روز قیامت هرچه نمک پرونده‌ آش من کم بود، آبرویم را جلوی پیغمبر نبر. اگر این آقا با همین یک دانه عمل رفت بهشت، اصلاً تعجب ندارد. اصلاً تعجب ندارد. اگر با همین یک دانه، خیلی ساده، با یک دانه عمل یک‌دفعه‌ای خدا همه گنا‌ه‌های این آقا را بخشید، همان جا سر سفره، اصلاً تعجب ندارد. کسی که به خدا نزدیک باشد که نمی‌تواند دیگری را له بکند...

______________________

سیم خاردار 7 : شهوت شکم داشتم.

شهوت به معنای میل و رغبت شدید می باشد. به طور کلی، به تمایلات و آرزوها و خواهش های نفسانی شهوت گویند.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: شهوتها بیماری هایی کشنده اند، و بهترین درمان آنها خودداری از آنها است. (غررالحکم(
شهوت را می توان به انواع مختلفی تقسیم کرد؛ از جمله شهوت مال و ثروت، شهوت جاه و ریاست طلبی، شهوت شکم و میل به پرخوری و

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم درباره شهوت شکم و پرخوری می فرمایند :

شکم خود را از غذا سیر نکنید ، زیرا" نور معرفت" در دل هایتان خاموش می شود ...

همچنین می فرمایند : خداوند ، کم خوری ، کم خوابی و کم حرفی را دوست دارد.