یاناصرنا
پرده اول:
اول محرم بود، خیابان شریعتی اذان مغرب شده بود یه مسجد قدیمی دیدم وایسادم جلوی مسجد شربت گذاشته بودن و یه مداحی رفتم نماز و برگشتم
یه خانم مانتویی معمولی دیدم جلوتر از ایستگاه صلواتی وایساده بود و یه لیوان شربت دستش بود، سرش رو گذاشته بود به دیوار رو با صدای مداحی، های، های گریه میکرد تو حال خودش ...
پرده دوم:
دیر رفتم هیئت کمی، بعد برنامه مسجد خودمون تقریبا، جلوی کفشداری نشستم، داشتن سینه میزدن، یه نفر پشتم بود همینطور که سینه میزدن این های، های گریه میکرد ...
آهای اینایی که راحت گریه میکنید قدر گریه رو بدونید، این رقیقی قلب رو نشون میده تقریبا
حالشون رو خریدار بودم ...
پینوشت: برای امام حسین ع زیاد گریه کنید، حتی اگه مشکلی دارید و دلتون گرفته برای امام حسین ع گریه کنید تا سبک بشید
برای ما سنگ دلها هم دعا کنید این روزا ...
نمی دونم چی اومد سر چشمام که اشکام مثل اون قدیم نمیشه می شینم توی روضه ات اما حالم مث روزای بچگیم نمیشه نمیدونم چی اومد سر این دل دارم دق میکنم نگی نگفتم الهی پای من بشکنه غیر از تو به پای کسی دیگه بیافتم خیلی گرفتارم خیلی بدهکارم چیزی ندارم جز اینکه دوست دارم منو زهرا پسندم کن زمین خوردم آقا بلندم کن درستش کن خراب کردم روی لطفت حساب کردم نگاهت اینقدر که مهربونه همیشه روی من اثر میذاره یه وقتا یه جوری میخوامت انگار کسی اندازه من دوست نداره یه وقتا خوبه خلوت دو تایی میخواهم چند لحظه وقتتو بگیرم بریدم از همه به عشق این که به یه بهونه ای برات بمیرم روزای بی کسی تنها کسم هستی ممنون از اینکه دلواپسم هستی حلالم کن بدی دیدی بازم ممنون از این که بخشیدی درستش کن خراب کردم روی لطفت خیلی حساب کردم