می گفت یهو دیدم کارت بانکی ام نیست...اصلا مضطرب شدم...با عجله نشستم تو ماشین که برم بانک و کارت را بسوزونم...

تو ترافیک بودم که یه آقائی زنگ زد...

-آقای ...؟

-بله، خودم هستم...بفرمائید

- من کارت شما را پیدا کردم و شماره تونم از بانک گرفتم...می تونید بیائید فلان جا که کارت را بدم؟

-بله بله....خیلی ممنونم...لطف کردید...

- پس ان شاء الله قرار ما ساعت....

- بله خدمت می رسم...

 

کلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم...

رسیدم سر قرار...

یه آقائی بود همسن خودم...گفت پدرم کارت شما را پیدا کرده و به منم نداده، فقط گفت برو از بانک شماره صاحب این کارت را پیدا کن...

رفتیم پیش پدرش...

یه پیرمرد قدخمیده با دست های لرزون بود...

کلی کارت شناسائی ازم گرفت و خوب که مطمئن شد، دست برد سمت جیب داخلی کتش و یه دستمال یزدی که دورش کش بسته بود در آورد...

کش را باز کرد...دستمال را هم باز کرد...لای اونها کارتم هویدا شد...

دو دستی کارت را تحویل داد و گفت: "پسر جون حواستو جمع کن"

هم خنده ام گرفته بود و هم لذت بردم از این همه مردونگی...

 

تفکر نوشت:

امانت دار باشیم...به همین سادگی...

در هر موقعیتی و با هر مسئولیتی، امانت دار باشیم...

 

پیامبر اعظم صل الله علیه و آله فرمود:

"به زیادى نماز کسان و روزه و حجّ و بخشش و ناله هاى شبانه آنها نگاه نکنید، بلکه راستگویى و امانتدارى شان را بنگرید."

منبع: [بحار الأنوار : 75 / 114 / 5 .]

 


پی نوشت1:

برای سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و عاقبت به خیری همه مون صلوات

 

پی نوشت2:

بزرگوارانی که براتون امکان پذیره، ایام، ایام امتحاناته...یه همتی کنید تو مساجد برای بچه ها، کلاس رفع اشکال درسی بذارید...جای دوری نمیره...فاستبقوا الخیرات....