سلام علیکم
صبح جمعه تون به خیر و خوشی...
الان که دارم می نویسم ساعت 6:30 است...
دقیقا بخوام حالمو توصیف کنم اینم(لبخند)
یه بنده خدایی می گفت: "بیکاری هی برای خودت کار می تراشی؟ یه کم سرت را خلوت کن.."
گفتم: "یعنی چیکار کنم؟"
گفت: "لیست کارهاتو بگو"
گفتم...
گفت: "ای بابا، کارهای هیئت دیگه چیه؟! بیکاری واقعا!!!"
فقط خندیدم...
"چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
کار ما دست تو آقاست، اباعبدالله"
پی نوشت1:
برای سلامتی و فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و عاقبت به خیری همه مون صلوات
پی نوشت2:
اونقدر خوابم میاد که وسط کار، چرت می زنم(لبخند)...
ساعت شد 7:42(لبخند)
پی نوشت3:
وقتی خواب باشی و بنویسی همینه دیگه...می خواستم اینو بذارم گوش بدید که اون یکی را گذاشتم(لبخند)
سلام
منم همینطور خوابم میاد...
اللهم صل ععلی محمدو ال محمد و عجل فرجهم...