سلام علیکم
طاعاتتون قبول
نمی دونم چه کسی برای اولین بار، شهید را به گل شقایق تشبیه کرده ولی هر کس بوده دمش گرم...
عین واقعیته...
وسط سرسبزی کوه و دشت، وقتی نگاهت می خوره به گل شقایق، همه اون سرسبزی را یه طرف می ذاری و جلوه اون گل را یه طرف...
انواع و اقسام گل های صحرایی با رنگ های مختلف وجود دارند اما گل شقایق، یه چیز دیگه است...
توی صحرا، گاهی بین سرسبزی ها و گاهی تنهای تنهای تنها..
در هر حال، نگاهت سمت اونه...
دقیقا کاری که یه شهید می کنه...
شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
و اما جواب مسابقه روز قبل:
دشمن ترین مردم نزد خداوند دو کس اند:
"انسانى که خداوند او را به حال خود واگذاشته، تا جایى که از راه راست منحرف شده، به سخن آمیخته با بدعت و دعوت به گمراهى دل خوش نموده است. او فتنه اى است براى فتنه جویان، ره گم کرده اى است از راه روشن گذشتگان، گمراه کننده کسانى است که به وقت زنده بودن او یا پس از مرگش از او پیروى کنند، هم بار گناهان دیگران را به دوش کشد، و هم گروگان خطاهاى خود باشد.
و دیگر انسانى است که انبوهى از نادانى را در خود جمع کرده، و در میان جاهلان امت جهت فریبشان مى شتابد در تاریکهاى فتنه ها مى تازد، و نسبت به مصالحى که در پیمان صلح است نابیناست. انسان نماها دانشمندش دانند در حالى که بى دانش است. از آغاز وقتش را صرف انباشتن چیزهایى کرده که اندکش از بسیارش بهتر است، همین که از آب گندیده سراب شد، و امور بیهوده را روى هم انباشت، به ناحق بر کرسى قضاوت میان مردم مى نشیند، تا بیان مسائلى را که بر دیگران مشتبه شده به عهده گیرد! چون با مسأله مبهمى روبرو شود آراء بى فایده و بى پایه اش را به میدان آورده، قاطعانه حکم مى کند. از این رو در برابر شبهات به مانند مگسى در تارهاى سست عنکبوت گرفتار است، این بى مایه نمى داند رأیش بر صواب است یا بر خطا؟ اگر حکمى به صواب راند مى ترسد بر خطا باشد، و چون به خطا حکم کند امیدوار است که راه صواب رفته باشد! در امواج جهالتهایش گم شده. با دیده کور در تاریکى هاى نادانى راه پوید، هیچ امر مشتبهى را قاطعانه بر اساس دانش حل نمى کند. روایات را همچون کاهى که بر باد مى رود مى پراکند."
و برنده اون طبق قرعه کشی:
و سوال امروز:
"بر اساس بر اساس خطبه 23 نهج البلاغه (اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ الاْمْرَ یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاْرْضِ...)، چرا انسان باید با خویشاوندان خود، ارتباط داشته باشد؟"