اول سلام احوال شما؟ ان شاءالله همواره خوب و سلامت باشید.
خیلی خیلی خیلی خدا قوت بزرگوار.
دوم مطلبتون منو یاد متن سعدی انداخت رفتم دقیقش رو از نت درآوردم :
منّت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت (سورهٔ ابراهیم - آیهٔ ۷) هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به در آید
این متن منو برد به دوران مدرسه. یاد باد آن روزگاران.
سوم نماز و روزه تون قبول حق ان شاءالله.
چهارم می دونید یکی از اعمال واجب و مخصوص سحرها و شب های ماه مبارک رمضان چیه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دعای بسیااااااااااااااااااار برا منه!😊
این واجب انجام نشه حسابتون با کرام الکاتبینه. از ما گفتن بود.😊
التماس دعا.
پنجم ان شاءالله همواره سلامتِ سلامتِ سلامت و شاد باشید و عاقبت بخیر به حق علی.
۳۰ ارديبهشت ۹۷، ۰۰:۵۶
پاسخ:
سلام مومن...
اول...خوبم خدا را شکر...
شما خوبید؟
خیلی خیلی خیلی ممنونم...
دوم...مرحبا بناصرنا
سوم...ممنونم..طاعات شما هم قبول
چهارم...ما صلوات مفتی هم نمی فرستیم چه برسه به دعا(لبخند)
پنجم...بسیار سپاسگزارم...
همینطوری دعا می کنید که الان کمبود خواب دارم دیگه...کلی کار ریخته سرم(لبخند)
من تعجب می کنم چرا انقدر روی مفاهیم دینی تاکید می کنیم
روی مصداق عملی
و مسائل روز تاکید نمی کنیم
مثلا یکیش اقتصاد اسلامیه
چرا واقعا؟
چه نتیجه ای گرفتیم از انتشار مفاهیم دینی صرف؟
مساجد خلوت تر
دور شدن جوانان از دین
۳۰ ارديبهشت ۹۷، ۰۱:۱۳
پاسخ:
سلام مومن...
طاعاتتون قبول...
بسیار نکته خوبی بود...احسنت...
عارضم خدمت شما که دو تا مسئله اینجا مطرح شد:
یک...تاکید روی مفاهیم دینی...
دوم...عملیاتی کردن اونها
بدیهیه که تا مفهوم، نباشه، اجرائی هم در همون راستا وجود نداره...
یه مثال بزنم...
مجاهدین خلق، چون در بخش مفاهیم دینی، دچار شبهه شدند رو به این آوردند که اسلام کامل نیست و فلان مباحث را باید از فلان مکتب استخراج کرد...مثلا اقتصاد را از کمونیست ها گرفت...
بنابراین نشر مفاهیم دینی، باید صورت بگیره...اما مشکلی که این وسط وجود داره چیه؟
اینه که من نوعی، مفهوم را منتشر می کنم اما خودم عامل نیستم...
مثلا طرف، کارش به کار من گیره ها اما میگم حالا صبر کن برم نماز و بیام...بعد میرم نماز را می خونم با تعقیباتش با منبر بعدش و کلی داستان دیگه...تازه وقتی اومدم طرف را می پیچونم که برو فردا بیا...
مثال می زنما...
خب این شخص پیش خودش چی میگه؟
دیگه حرفهاش، شطرنجیه(لبخند)
یا مثلا من نوعی، مدعی پایبند بودن به مسائل دینی هستم اما درس نمی خونم...اخلاقم خوب نیست...کار نمی کنم و بیکار می گردم...دروغ میگم...حسودم...کلاه بردارم...چه می دونم؟ هزار تا خلافه دیگه....
خب این تناقض ایجاد می کنه دیگه...
و خود این بر می گرده به اینکه آقا من، مفهوم دین را نگرفته ام...
هر جا به نفعم بوده، گوش داده م و هر جا به ضررم بودم، بی خیالش شده ام...
مثلا در مورد اقتصاد...
خمس نمیدم چون فکر می کنم مالم کم میشه...
کم فروشی می کنم که به خیال خام خودم، سود کنم...
احتکار می کنم و بعد هم ربا می خورم...
و الی ماشاء الله...
در حالی که دین برای همه این موارد، دستور العمل داره...
دستور العمل یعنی دستوری که قابل اجراست دیگه...
پس بیان مفاهیم دینی، پایه عملیاتی کردن صحیح دینه...