خوبی دید و بازدید عید اینه که جدای از عید دیدنی و عید خوردنی و عیدی گرفتن!، رفتار افراد هم مورد ارزیابی قرار می گیره...هم از جانب خودش و هم از جانب بقیه...

بدیهیه که رفتار را باید ارزیابی کرد ها نه اینکه کلا شخصیت طرف را زیر سوال برد یا کلا غیبت کرد....

بعد در این بین، بچه ها بیشترین تاثیر را می پذیرند...

از احترام گذاشتن ها بگیر تا محبت کردن ها، تا طرز حرف زدن تا رو به تعالی رفتن یا برعکسش رو به نابودی رفتن...

به طرف میگی خونه پدر و مادرت رفتی؟ 

-نه، چون تا برم اونجا به جای اینکه استراحت کنم تازه باید از مهمونهاشون پذیرایی کنم!

..

-اینقدر دید و بازدید عید زیاده که وقت کم میاری...

-نه بابا...ما که فقط خونه پدر و مادر و خواهر و برادرمون می ریم...والسلام...بقیه هی می خوان درد دل کنند، حوصله شونو نداریم!

...

-قدیم ها خیلی رفت و آمدها زیاد بود اما الان خیلی کم شده...

-بهتر!..چی بود اون موقع؟! ما خودمون هی نرفتیم تا اونها هم نیان!

...

انواع و اقسام دلایل و بهانه ها برای حذف این آداب نیکو...هم در دین ما سفارش شده و هم در عرف ما مرسوم بوده...

چون در همین دید و بازدیدهاست که طرف، یه درد دل ساده هم که می کنه، ولو اینکه مخاطبش هیچ کاری هم انجام نده، سبک میشه...

حالا بماند این داستان که تو همین دید و بازدید، خیلی از مشکلات افراد مرتفع میشه...

مثلا طرف، مشکل مالی داره یا مشکل اخلاقی داره...تو همین دید و بازدیدها حل میشه..

یه بنده خدایی تعریف می کرد خانمم مریض شده بود، هیچی هم پول نداشتم..یهو دیدم در می زنن و خدا بده برکت اقوام خانم پشت درند...از پشت بوم فرار کردم و زدم بیرون!...نصفه شب که برگشتم دیدم خانمم حالش بهتره...

گفت کجا یهو غیبت زد؟

هیچی نگفتم از خجالتم...

گفت در رو باز کردم و دیدم کلی مهمون اومده...حالمم خیلی بد بود..تو هم که نبودی...بنده خداها، منو بردند دکتر و بعد هم وقتی دیدند اوضاع خونه درب و داغونه، کلی خوراکی خریدند برامون...

این بنده خدا بعدها اوضاع مالیش خیلی عالی میشه و خودش میفته تو کار خیر...الانم به رحمت خدا رفته...

مصادیق زیاده دیگه...

بچه ها هم که دیگه سوژه سوژه اند...

یه سری مهمون برای ما اومده بود...بحث دزدی و اینها شد...یه بنده خدایی داشت از رفیقش تعریف می کرد که بچه ش کلاس اوله...هر روز میومده خونه که فلان مداد یا پاک کن و اینها را جایزه بهم دادند!...پدر و مادرش هم پیگیر نبودند...یهو از مدرسه زنگ می زنن که بچه شما، وسایل بچه ها را می دزده!...

بعد ایشون داشت تعریف می کرد...یهو یکی از بچه ها اومد گفت من که هر چی تو مدرسه بدزدم می برم می اندازم تو قسمت گمشدگان(لبخند)

و نکته مهم تر اینکه حواسمون به عیدی دادن هم باشه...

بچه ها پیش خودشون حساب و کتاب می کنند که فلانی چقدر عیدی داده، فلانی چقدر...حالا اگه تبعیض قائل شدیم، بی عدالتی را در وجودشون نهادینه می کنیم...


پی نوشت:
بابت تاخیر امروز صمیمانه عذرخواهی می کنم...
قبلا اینترنت ما نفتی بود این چند روزه به کل منطقه سرایت کرده...