می خواستم برم یه سری وسایلی که مربوط به کارم بود را بخرم...اصلا حوصله نداشتم...یهو دیدم سر از گلستان شهدا در آوردم...
عجب...وسط هفته اینجا چه می کردم؟!! اونم تو اوج کار...
یه گشتی زدم ....
بسم رب الرحیم
تصور کن خداوند،
از این به بعد،
انجام یک گناه (فقط و فقط یک گناه)
رو در زندگی جائز دونسته باشه...؛
یعنی هر کسی اجازه داشته باشه که یک گناه رو در زندگیش انجام بده،
بدون اینکه براش مجازات و عقوبتی باشه!
خب حالا،
گناهی که انتخاب میکنی چیه؟!
دروغ؟
غیبت؟
روابط .....؟
دزدی؟
تفکر نوشت :
صبح زود قبل از باز شدن مغازه ها از بازار عبور می کردم ، سرگذری افرادی را دیدم که جهت حمل بار مردم بر روی دوش خود با شیئی مخصوص ایستاده اند (اصطلاحاً به این افراد حمال می گویند) و منتظر اند بار مردم را حمل نمایند و به مقصد برساند و کمک حال آنان باشند و درآمدی کسب نماید ...
تفکری کردم ..