هوالکریم
گاهی آدم به موهای خودش، پیش خودش فخر میفروشد و میشود حجاب، میشود هوای نفس
هوالکریم
گاهی آدم به موهای خودش، پیش خودش فخر میفروشد و میشود حجاب، میشود هوای نفس
امام جواد علیه السلام:
الْمُؤ مِنُ یَحْتاجُ إ لى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.
فرمود: مؤ من در هر حال نیازمند به سه خصلت است : توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.امروز قصد دارم درباره جهاد اکبر یا همون جهاد با نفس مطلب بنویسم منتها میخوام از یک زاویه دیگه به این جهاد نگاه کنم قبل از بیان اصل مطلب باید عرض کنم کمترین هدف جهاد اکبر، حفظ شاکله ی انسانی در مراتب مافوق ماده هست ( چون شکل همه در عالم ماده به خاطر سلطه ی اسم ستار العیوب حق به شاکله ی انسانیست) یعنی اگر ولی خدایی وجه مافوق ماده ما را دید به همین شکل انسان ببیند. بلکه هدفی بالاتر از این هم هست و اون موتو قبل ان تموتو هست یعنی یکی از اهداف اصلی جهاد با نفس، دیدن ملکوت و فوق ملکوت عالم هست قبل از اینکه این بدن مادی از ما گرفته شود.
خب ما چگونه جهاد با نفس میکنیم؟ سعی میکنیم حرامهای خدا رو ترک کنیم و به واجبات الهی اهتمام داشته باشیم، خیلی که همت داشته باشیم مستحبات رو هم چاشنی واجبات میکنیم و در حلالهای الهی افراط نمی کنیم (مثل خوردن و تفریحات و ...) یا مثلا از فقرا و ضعفا دستگیری میکنیم و...
بنده میخوام عرض کنم اینها خیلی خوبه اما یک چیز کم داره که اگه اون نباشه این تلاشهای ما بسیار به ندرت به موتو قبل ان تموتو که همون موت اختیاری هست منتهی میشه و در غالب افراد منتهی نمیشه و اون چیزی نیست جز همراهی یک استاد کامل اون هم نه فقط استادی که مطلع هست و تقوا داره... بلکه باید علاوه بر اینها به ولایت رسیده باشه و از اولیای الهی باشه.
خب سوال پیش میاد که اولا چه الزامی هست وقتی که قرآن و احادیث و روایات و اساتیدی مثلا حوزوی یا دانشگاهی وارسته (که فقط از اولیا نیستن) هستن حتما باید خود را در دامن یک ولی خدا بیاندازیم؟ ثانیا این اولیا رو از کجا گیر بیاریم؟ ثالثا اونهایی که دسترسی ندارن چه گناهی کردن و چه باید بکنن؟ رابعا چطور میشه اطمینان کرد که اینها از اولیای الهی هستن؟