چند سالی بود که شبهای آخر صفر، پاتوق ما شده بود دارالهدایه...کفشداری شماره 15...ساعت 10 شب، تبریزی ها بودند و ساعت 11، هیئت مازندرانی ها...
قیافه ها داد می زد که اونها تبریزی هستند و اینها مازندرانی...
نه حرف اونها را کامل متوجه میشدیم نه حرف اینها را...
اما صفای هر دو، کاملا قابل درک بود...