می گفت یه بنده خدائی اومده بود خواستگاری دخترم که:
"دختر شما چون خیلی محجبه است و اینها، ما برای بنده زاده خدمت برسیم..
می گفت یه بنده خدائی اومده بود خواستگاری دخترم که:
"دختر شما چون خیلی محجبه است و اینها، ما برای بنده زاده خدمت برسیم..
خدا توفیق داد و صبح روز شنبه رفتم زیارت شهدا...
به قطعه ی شهدای مدافع حرم که رسیدم، شرمندگی م بیشتر شد...خصوصا که یه نفر دیگه هم تازه به خیل شهدا پیوسته بود...
صدای مداحی میومد...یه نفر داشت همون اطراف مداحی گوش میداد...مدحی در مورد فاطمه ی زهرا...اولین مدافع حریم ولایت...
یه بار دیگه رفتم خطبه ی فدک را خوندم تا فراموشم نشه فاطمه چه گفت برای دفاع از ولی...
بعد از ظهر همون روز که صحبت های آقا را نشون میداد، با خودم گفتم چقدر حاضری پای ارادتت به آقا بایستی؟ چقدر مدافعی؟
دانلود صحبت های امام خامنه ای مدظله العالی در مشهد مقدس- نوروز 94
امشب دعا یادتون نره...
-آقا مگه نمی گیم الف ب پ ت ث...؟!!
-بله...
-خب این همه به هم ریختگی برای چی؟
- به هم ریختگی؟!!
-صفحه کلید را میگم دیگه...اصلا ترتیب درستی نداره!! آدم نمی دونه چی به چیه؟!! یکی شرقه و دیگری غرب...
تازه دو زاری م افتاد...
گفتم اینطوری هم نیست که بی قانونی باشه...بسته به اینکه با چه حروفی بیشتر
سر و کار داری، جای اونها طوریه که زود هم پیداشون کنی...مثلا حرف "پ"
خیلی کاربردی نیست واسه همین هر بار هر جا دلش خواست میره!! باید بگردی
دنبالش ببینی این بار دیگه کجا رفته!!
برخی از حروف را می بینی، کلیدش اصلا کنده شده اما باز حواست هست اون چه حرفی بود....با این حال باهاش کار می کنی و اون هم با این حال، کارش را انجام میده...
تفکر نوشت:
دوسال زمان برد تا جورچین را حل کرد!!!
بهش گفتند چرا اینقدر طول کشید؟!!
گفت نه اتفاقا، خیلی خوب پیش رفتم!!!
گفتند چطور؟
گفت آخه روش نوشته بود سه تا پنج سال!!!
سال قبل نزدیک محرم بود
رفتم پیش چند تا از رفقا حال و احوال کردیم ، تخته وایت برد پشت سر رفیقم رو دیدم یه طرحی کشیده بود روش ، به شوخی گفتم این همه هنر داری به چه درد ما میخوره؟ این همه طراحی و لوگو اینا پس ما چی؟
ما نشستیم و مشغول صحبت شدیم ، او ایستاد و طرحی که روی تخته کشیده بود رو پاک کرد
گفتم اِ خیلی قشنگ بود که ، گفت چی دوست داری؟ گفتم والا ما محرم ها یه جمله ای رو پشت پیراهن روز عاشورا و برای موتور میزنیم ، با این یه طرحی برای ما در بیار ماندگار ..
ما مشغول صحبت شدیم با باقی دوستان و او شروع کرد
شد این :