کبوتر دل دوباره سمت کربلا رفته
حرمتو هر کی ندیده سرش کلاه رفته
آقای عباس زاده! با این نوای وب و پست خرم آن لحظه... دل من و بقیه دوستان را هوایی کردین و رفتین!
حالا ما مانده ایم و برای دلتنگی مان به دنبال راه چاره ایم...
کبوتر دل دوباره سمت کربلا رفته
حرمتو هر کی ندیده سرش کلاه رفته
آقای عباس زاده! با این نوای وب و پست خرم آن لحظه... دل من و بقیه دوستان را هوایی کردین و رفتین!
حالا ما مانده ایم و برای دلتنگی مان به دنبال راه چاره ایم...
شیخ رجبعلی خیاط گاهی برای تقریب ذهن شاگردان ، به داستان شیرین و فرهاد مثال می زد و می فرمود:
بر اساس رهنمود پیامبر اکرم صل الله علیه وآله که به ابوذر فرمود:
شیخ رجبعلی خیاط به شاگردان خود مکرر تاکید می کرد که :
آیت الله مهدوی کنی فرمودند :
در آغاز تحصیل و اوایل طلبگی وقتی خواستم لباسی برای خودم بخرم - بعد از این که لباس عاریه مرحوم برهان را می خواستم پس بدهم - پیش شخصی به نام شیخ رجبعلی خیاط رفتم ، در آن هنگام چهارده - پانزده سال داشتم ، پارچه را برای ایشان بردم ، محل کار او در منزلش و در اتاقی نزدیک در بود. قدری نشستم ، ایشان آمد و گفت:
خوب حالا میخواهی چه بشی؟