بسم الله الرحمن الرحیم
سال قبل ماشینی نداشتیم که بریم و همه چیز شاید ظرف یک هفته ده روز هماهنگ شد از ویزا گرفته با بقیه کارها
رسیدیم کرمانشاه،
بسم الله الرحمن الرحیم
سال قبل ماشینی نداشتیم که بریم و همه چیز شاید ظرف یک هفته ده روز هماهنگ شد از ویزا گرفته با بقیه کارها
رسیدیم کرمانشاه،
حالا که این پست را میخوانید احتمالا من در شهر علم نشسته ام...
شاید خسته ی راه باشم...
شاید دلتنگی خستگی از سرم برده و شاید دنبال مرجع بصر می گردم روبروی مولا...
سیاه رویان را که به دربار شاه راهی نیست...
همان که گوشه ای کنار پدر جانم نشسته باشم...
در شهری که نجف نام دارد و حریم عشق و تقوا و زهد و علم است...
شاید راه یافته باشم...
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز اومدیم یزد، رفتیم رستوران، آقای گارسون اومد سر میزما و با لهجه زیبای یزدی گفت نهار چی میل دارید؟ این غذاها رو داریم.
گفتم میشه غذا نخوریم و شما کمی برامون صحبت کنید
طرف جا خورده بود
گفتم آخه لهجه شما شیرین تر از این غذا است ...
.
انصافا خیلی لهجه یزدیها رو دوست دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
توی اون خیل جمعیت وارد صحن امام حسین علیه السلام شدم ، سرمو کمی آوردم بالا و دستم رو گذاشتم روی سینه و شروع کردم به سلام دادن :
السلام علیک یا
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدونم چرا عادت ندارم از سفرهام سفرنامه بنویسم با این که خیلی به مسافرت میرم ، چه شخصی ، چه کاری و چه خانوادگی و عادت هم ندارم که هی بگم که کجا بودم و کجا میرم و کی رفتم و کی اومدم ، اینی هم که باب شده که توی اینستا و جاهای دیگه یهویی میندازن و سلفی و اینها رو نمیدونم چرا خوشم نمیاد اصلا از این کارا ...
اما دوست دارم کمی از سفر کربلا بنویسم که چقدر باعنایت و نگاه ما رو همه چیزمون رو جور کردند و بردند و آوردند از گرفتن ویزا تا برگشتمون به تهران اما از حوصله خوندن خارج هست
تیکه تیکه سفر روضه ای بود برای خودش اما
بــه نام خدایی که حسین را آفرید...
ابوریاض از مسئولین فعلی کشور عراق است.ایشان میگفت:«