وبلاگی گروهی

۵۸۱ مطلب توسط «عباس زاده» ثبت شده است

بصیرت برای جلوگیری از غفلت

بسم الله الرحمن الرحیم

آفت دوم غفلت است. یکی از چیزهایی که بر غرور مترتب می‌شود ، همین غفلت است. وقتی انسان خیلی مغرور شد به قدرت خود ، به توانایی خود ، به ارزشهای خود ، کانه خاطرش جمع می‌شود و دچار غفلت می‌شود. غفلت نکنید ، دچار غفلت نشوید. هیشه باز ، چشمانتان باز ، نگاهتان دقیق {باشد}.

امام خامنه ای - دیدار با بسیجیان - 94/9/4

پی نوشت:

ادامه مطلب...
۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از آفتها در بسیج ، غرور است. ... هرچه بزرگتر می‌شوید ، هرچه بالاتر می‌روید ، تواضعتان بیشتر بشود ؛ خشوعتان پیش خدای متعال بیشتر بشود ... به نقص های خودمان باید {توجه کنیم}.

پس غرور یکی از آفتها است. مواظب باشید ، به خاطر اینکه من بسیجی‌ام ، من فدائی‌ام ، من حاضرم جانم را بدهم ، غرور شما را نگیرد.

امام خامنه ای - دیدار با بسیجیان - 94/9/4

پی نوشت:

ادامه مطلب...
۰۸ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

جنگ اراده ها (پست ثابت)

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان به واژه جنگ اراده‌ها فکر کنید ...

۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۴:۳۱ موافقین ۲۵ مخالفین ۰
عباس زاده

آه کربلا ...

بسم الله الرحمن الرحیم

.

این روزا روزای سختیه برای کسانی که معلوم نیست میرن کربلا یا نمیرن کربلا (مثل من) یا دوست دارند که بروند و نمیتونند و شرایط جور نیست ..

حال این روزای خیلی ها خوبه چون میدونند که میخوان برن

دیشب

ادامه مطلب...
۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۴ ۱۹ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰
عباس زاده

شهید محمدحسین مرادی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

پی نوشت:

+ نمیدونم چرا اصلا امروز نمیتونم بنویسم

++ بزرگواران انتشار پوستر مراسم دومین سالگرد شهادت شهید را لطفا اقدام نمائید.

۲۵ آبان ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

نور الله الواحد ...

بسم الله الرحمن الرحیم

.

دیشب داشتم یه مسیر کوتاهی رو میرفتم که یه پرژکتور قوی نصب شده بود وقتی که پشت به نور میرفتم با این که نور با من هم مسیر بود جلوم رو خوب نمی‌دیدم و متوجه نبودم که کجا بارون جمع شده و کجا نشده که گام‌هام رو با اونها تنظیم کنم که یه وقت پام خیس نشه ، دیگه خلاصه با توکل رفتم ...

موقع برگشت با این که پرژکتور روبروم بود و نور مستقیم میزد و مخالف جهتم بود به خوبی همه چاله ها و آبهایی که جمع شده بود رو میدیم و خیلی راحت متوجه میشدم که از چه مسیری باید برگردم که حتی یه ذره هم پام خیس نشه ...

توی همین حین که داشتم برمیگشتم یه تفکری به ذهنم خطور کرد

ادامه مطلب...
۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۰ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده