بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه سفر نوشت

صبح برای نماز که بلند شدیم، سریع سفره را بعدش انداختند و اهل خانه معلوم بود که آماده آماده بودند، صبحانه که صرف شد آماده شدیم برای رفتن به سمت کربلا و آمدیم بیرون و ونی گرفتیم برای رفتن، و رفتیم و رفتیم تا نزدیک شهر کربلا و بقیه راه را که مقدار زیادی هم نبود پیاده رفتیم، زیر یک پل آقای رحیم‌پور ازغدی را با خانمشان دیدم، نماز را در کربلا خواندیم و نزدیک حرم که شدیم عمو حسن در گیت های ورودی گم شد، رفتیم و موکبی جهت استراحت هماهنگ شد که فاصله اش تا حرم ارباب 50 متر بود، البته چون بچه همراه داشتیم خوب لطف هم داشتند، بودیم تا صبح اربعین و بعد از آن راه افتادیم به سمت سامرا

سامرا که رسیدیم با همراهان 45 دقیقه تعیین وقت کردیم برای زیارت اما همین تعیین وقت همانا و رسیدن تا حرم که حدود 10دقیقه پیاده روی داشت، رسیدیم داخل حرم، همین که چشممان به ضریح افتاد آقامحمدامین گفت بابا دستشویی دارم، خلاصه میکنم در این 45 دقیقه سه نوبت رفتیم سرویس بهداشتی با اون صف‌هایی که بود و با عذرخواهی از مردم که بچه است و اینها جمعا 5 دقیقه بیشتر داخل حرم نبودیم

وقتی اومدیم داخل ماشین، جریان رو که به خانمم گفتم، ایشون گفت الان عصبی نیستی این همه راه اومدی و اینقدر کم داخل حرم بودی، خوب چون میل واسطه فیض بودم وجود داشت اصلا عصبی نشده بودم و به همین هم راضی بودم ، به همین مقدار که راهمان دادند

راه افتادیم سمت کاظمین و حدودا شب شده بود که رسیدیم کاظمین یکی از دوستان که کمی ناخوش احوال هم شده بود ماند کنار وسایل که سریع زیارت کنیم و برگردیم و ساعتی را قرار گذاشتیم و رفتیم حرم و برگشتیم به همان شبانه راه افتادیم سمت مهران

قبل از نماز صبح رسیدیم مهران، ورودی مهران مانده بودیم عمو حسن را چکار کنیم که هیچ مدرکی ندارد برای ارائه حتی کارت ملی، بین خودمان قرارش دادیم و جریان را گفتیم و دوتا سئوال کردند از ایشان که ببینند ایرانی است یا نه که پس از اطمینان اجازه ورود به ایشان را دادند و از مرز گذشتیم، آمدیم و ماشین را پیدا کردیم و سریع راه افتادیم و نماز صبح را اول شهر ایلام خواندیم

بعدا رفقا گفته بودند نماز صبح را که در مهران خواندیم و راه افتادیم حدود 9 ساعت جاده یک ساعت و ربع را در ترافیک مانده بودند

تمام شد

امروز صبح سمت مرز راه افتادیم، ان‌شاالله که قسمت باشه و برسیم به کربلا و زیارت کنیم، به شرط زنده بودن و توفیق رسیدن دعاگوی بزرگوارانی که دلشان کربلاست هستم