فکرمیکردم به اینکه
عاشق...
تا قیام منتقم
نه آرامش داره نه شادی از ته دل... غم روی غم و حزنی در قلبش...(کاری به روی گشاده و لبخند دائم مومن نداریم ها)
این چه غمیه که بخاطرش از خدا تشکر میکنیم...
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم...و الحمدلله علی عظیم رزیتی....
غمی که با اومدن روز عرفه...یا شاید حتی قبل تر...شروع میشه...و آوای کوفه میا حسین جان،میشه تمام تمنای دل عاشق...
غمی که پویاست...زایش داره...غمی که بزرگمون میکنه....
هر جا و هر وقت به ماجرای کربلا نگاه کنیم،میتونیم برای خودمون یک مشابه پیدا کنیم...
میتونیم یه رفیق راه پیدا کنیم...
میتونیم قدر و اندازه ی خودمون رو بفهمیم....
غم کربلا و خونی که هنوز جوشانه  منتظر یک نسل انسانه...
که انقدری عاشق بشند که جز با آمدن آخرین ذخیره ی خدا آروم نگیرند...

خدایا...
ما حواسمون نیست کجای کربلاییم
ما که عاشق نشدیم...
ما از اون هاییم که تمام امام حسین براشون یعنی ده روز در سال مشکی پوشیدن و اشک و ناله و چای مبارک روضه...
خدا...
ما رو به حرمت اونهایی که عاشقن
اونهایی که منتظر عاشق شدن ما هستند
به حیات و ممات محمدی مفتخر بفرما....
*
محفل نوشت:
از امروز
تا پایان محرم
چهل روز باقی مونده....
من نظرم اینه،حالا که سومین ختم قرآنی رو به خیر پشت سر گذاشتیم،این ماه رو ختم زیارت عاشورا بگیریم...
هر کس موافق بود با یه یاحسین،خوشحالمون کنه....

یا حسین....