این مطلب، را یادم باشه تکمیل کنم...

یه ماژیک بر میداری و مطلب را مشخص می کنی که میزان اهمیتش را بین کارهای باقیمانده بالا ببری...

بعد می بینی فقط چند تا کار مونده که اهمیتش کمتره....پس یه ماژیک دیگه بر میداری و بین اون قبلی ها، دوباره مهمترها را جدا می کنی....بعد می بینی باز زیاد شدند...یه ماژیک دیگه....

کار به جایی می رسه که از اون فهرست تر و تمیز، یه برگه ی رنگارنگ می مونه که فقط چند تا مورد از مواردش، رنگ نشده...همون ها که اهمیت چندانی نداشتند...

با خودت میگی اشکال نداره....یه برگه دیگه بر میدارم...از نو، اما اینبار مرتب تر می نویسم...البته بعد از اینکه اون کم اهمیت ها را انجام دادم!!!!

و این روند ادامه داره تا جایی که می بینی از اون کار اصلی موندی و به مسائل کوچک توجه کردی ..در واقع، از کمترین اولویت به بالاترین اولویت پیش رفتی...

تازه معلوم نیست همه را بتونی انجام بدی...همین میشه که دیدت سطحی میشه...و عملت سطحی تر....

و همه اینها بر می گرده به اینکه همون اول کار، درست، از ماژیکت استفاده نکردی....


دارم فکر می کنم مطالباتی که حضرت آقا فرمودند باید داشته باشیم را چطور مشخص می کنیم....