ساعت یازده و سی دقیقه
خروجی ششم
چهارراه ولیعصر...
 تداعی تک تک ثانیه های آن قرار های دلنشین...
زبان روزه
صدای آب های زلال جوی های پهن خیابان فلسطین
گرما و آفتاب و جمعیت...
گم شدن و مسیر اشتباهی رفتن و باز برگشتن
هیچ چیز در ذهنم نیست..
هیچ چیز...
عطش و سستی روزه غالب شده اما قدم هایم آرامتر نمی شوند...
به ساعت نگاه میکنم
12
نمی رسم
نمی رسم
روزهای اول ماه رمضان است...
می پرسم
می یابم...
هر چه نزدیکتر قدم هایم تندتر..
کیف ها را باید تحویلشان دهیم
دوست دارم اصلا بگذارم همانجا بماند...بی قرارم...
که زودتر برسم...
بازرسی ها تمام می شود...
وارد حیاط می شویم
دوست دارم از شوقش بدوم،اما او یقینا راضی نمی شود در میان جمع آقایان دویدن من را...
کفشداری
صبوری
بی قراری
بالاخره راهمان می دهند
دیگر حتی همراهم که رفیق جانم است را نمی بینم
آن زیلوها..
آن حس
آن خنکی

آهسته آهسته میگذرم در خیابان فلسطین
من این مرور لحظه های ناب را عاشقم...
می رسم
و بر خلاف آنچه فکر میکنم هنوز
آنقدر شلوغ نشده که یار من...

مهر برمیدارم...می نشینم...اولین بارم است...
همه جلو میروند
میروم
صف دوم،میگویند بنشینید ما هم ببینیم...
فرصت را استفاده میکنم و سریع مینشینم...
رهبر که می آید
دستانش را که حرکت می دهد
رو به ما که می نگرد
تازه می فهمم چرا آدم ها ولی خدا را دوست دارند
تازه می فهمم چرا بعضی ها گریه میکنند برای اینکه امام زمان را ببینند
تازه می فهمم چقدر نمیفهمیده ام این نگاه، ثانیه ثانیه اش
وجودم را صیقل میدهد...
رفو میکند..
اصلا انگار آن نگاه خودش برای یک سال من روزی حلال بود...

هنوز هم که هنوز است وقتی میخواهم رضایت را حس کنم وقتی میخواهم کاری بکنم که دلم نمیخواهد اما دل خدا میخواهد،بخودم میگویم مروه
لبخند سیدعلی را دیدی؟
دوست داری صاحب الزمان هم از آن لبخندها برایت بزند؟
دوست داری مولا حسین آنطور نگاهتان کند؟
دوست داری لایق دیدارشان شوی؟
دوست داری به نجف که میروی بابا علی...ع را خوش آمد گویان ببینی؟

هنوز هم که هنوز است آن لبخندی که تنها برای من نبود
نمیگذارد به کم از آن راضی باشم...

پی نوشت:

زمانه عجیبی است برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ،نه امام حاضر را. میدانی چرا ؟ امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر می کنند،اما امام حاضر را باید فرمان برند !
وکوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند.

شهید آوینی
*
رحلت گذشته ی کسی که ما به همت و جسارت و ایمانش مدیونیم،تسلیت...