هر مطلبی که امروز خواستم بنویسم تا نیمه رفتم و نتونستم به انتها برسونمش... نمیدونم چرا دلم رضا نمیداد به نوشتنشون...

از حقیقت جمعه نوشتم... نشد

از قیام ولایت نوشتم... نشد

از قیام و قیامت بودن نماز نوشتم ... نشد

 

حرفی در دلم هست که راه بیانش رو پیدا نمیکنه...

انه  لقرآن الکریم... فی کتاب المکنون... لا یمسه الا المطهرون...

اینها آیات 77 تا 79 سوره واقعه بود... اگر معناش رو نمیدونید خودتون رجوع کنید به قرآن...


........................................................................

 

اصل حرف اینه: برای ادراک حقیقت قرآن طهارت جان و طهارت جسم یا به عبارتی طهارت ظاهر و باطن لازم داریم...

اصلا ادراک حقیقت فرع بر طهارت هست... یعنی اگر امروز هر 14 معصوم تشریف فرما بشن برای ما حقایق نظام آفرینش رو بیان کنن من و شما فقط و فقط.... به اندازه طهارتمون از کلامشون بهره حقیقی میبریم... فقط طهارت... فقط...

آقا من دکترای الهیات دارم و من هوش انیشتین رو دارم و من مفسر قرآن هستم و من مرجع تقلید هستم و من متکلم هستم و فیلسوف هستم و  من شونصد تا کتاب خوندم و همه اینها رو بریز دور... هممممممه اش رو....

اگر طهارت در ظاهر و باطن انسان نباشه اون اعتباریات دوزار در ادراک حقایق به کار انسان نمیاد... بلکه حجاب هم میشن...

صالح !... تو قراره حقایقی که در قرآن اومده رو ادراک کنی... چند مرده حلاجی؟... سهم تو از طهارت چیه؟... چقدره؟... شناخت مفهومی تا لب قبر با انسان هست... اعتباری هست... حقیقی نیست... با یه آلزایمر دود میشه میره هوا...

اون باطنت... اون جانت ... چقدر استحقاق درک حقایق رو داره؟...

خودتی و خودت... هان؟!!!...

 

میخوام یه کدی بهت بدم... اونجا خوب میتونی خودت رو ببینی که کی هستی... ورای همه این مفاهیمی که ردیف میکنی تو رو نشونت میدن... ورای این اعتباریات...

میخوای ببینی نقدا چقدر می ارزی؟... با این الفاظ فقط در نظر خلق الله اعتبار کسب میکنی....

توجه کن... اعتبار کسب میکنی نه حقیقت

میخوای خودت رو ببینی؟ به یک معنا میخوای قیامت بشه و یوم تبلی السرائر برات رخ بده... اونجا نقد هر کسی رو نشونش میدن...

راه داره برادر... برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخون... بعد از نماز بشین آنچه بر قوه خیالت در این دو رکعت گذشت رو مرور کن....

تو اینی... تمام مرجعیت و مفسر بودن و دکتر و محقق بودن و معلم بودن و همه رو بریز دور... تو اینی هستی که در دو رکعت نمازت مشاهده کردی... فقط همین...

اونچه که در قوه خیالت در این دو رکعت گذشت جلوه ای بود از یوم تبلی السرائرت...

بله... نماز جلوه ای از قیامته... نماز اونچه که هستی رو نشونت میده نه اون شخصیت اعتباری که در نگاه دیگران درست کردی....

نماز محل مشاهده هست... مشاهده ی چی؟... مشاهده اونچه که در حال حاضر هستی...

اگر در نمازت پراکنده بودی... به فکر چاره باش... تو نمی تونی حقیقت قرآن رو درک کنی... تطهییر نشدی... کسی که تطهییر شده باشه در وقت نماز ملکوت و فوق ملکوت عالم رو مشاهده میکنه... نه خاطرات روزانه اش رو... 

خدایا پاکمون کن...

پ ن : نظرات ممکنه دیر تایید بشن... ممکنه